گردآوری: مهرداد ایرانمهر
به گواه متون ایلامی، هجای نام مادی میثرَ (میترا/مهر)، در پارسی باستان به شکل "میچَ" ثبت شده است.
مهرداد ایرانمهر
زرتشت اهل ری بوده و طبق دینکرد و زاتسپرم، از دریایی گذشته و به بلخ رفته است.
این دریای آب شیرین تا پیش از بروز خشکسالی ۳۲۰۰ پ.م، دشت کویر را پر کرده بود.
گردآوری: مهرداد ایرانمهر
در ایرانوج در کرانۀ رود داییتی، مردی سرگرم نیایش به پیشگاه «اشی» بود:
-اشی نیک را میستاییم که چرخهای گردونهاش خروشان است ... ای اشی درخشان؛ ای که با فروغ خویش، شادمانی افشانی ... به سوی من بنگر و از بخشایش خویش، مرا ارزانی دار.
اشی ... در گردونۀ خویش، درنگ کرد و بدین سخنان لب برگشود:
-ای که آوازت از همه خواهندگانم، به گوشم دلپذیرتر است؛ تو کیستی که مرا میخوانی؟
آن مرد پاسخ گفت:
-منم زرتشت ... آنکه به هنگام زادن و بالیدنش، اهریمن از این زمین پهناورِ گویسان و دورکرانه بگریخت.
اشی گفت:
-نزد من بیا و در گردونهام بیارام.
زرتشت نزد او رفت و در گردونهاش بیارمید.
(ارتیشت، کرده هفدهم)
مهرداد ایرانمهر
عدد شش هم مانند هفت، عددی مقدس در فرهنگ ایرانی است. برای مثال، شمار امشاسپندان که با ایزد ایزدان میشوند هفت، و ایجاد سامانه ششششی پیش از دهدهی و تقسیم شبانهروز بر آن پایه، بنیاد اندیشه مذکور و آیین در پی آن به شمار میآید.
گردآوری: مهرداد ایرانمهر
در گزیدۀ زاتسپرم و دینکرد هفتم آمده است:
«در سیصد سالگی دین، در روز، شبی باشد. پس دین آشفته شود و خدایی بلرزد.»