ایران آینده

ایران آینده

بازنگری در تاریخ قلمرو میانی
ایران آینده

ایران آینده

بازنگری در تاریخ قلمرو میانی

اولین بار...


سرانجام یک روز باید به این فهم رسیده و لفظ نادرست "اولین بار" را کنار بگذاریم.

اولین عطارشناس

اولین خیام‌شناس

اولین سازندۀ پیچ

اولین کاشف اهرام مصر

اولین فاتح قلۀ کلیمانجارو

اولین سازندۀ شیشه

اولین استفاده از زمان‌سنج

اولین کاشف خط میخی...

ادامه مطلب ...

نفوذ فرهنگ ایرانی در چین


بسط فرهنگ ایرانی در چین سبب شده بود که تا سال ۵۰ پ.م تقریبا در همهٔ چین واژه ایرانی «خشثرپاون/ شهربان، ساتراپ» را برای سران ایالت‌ها بکار برند.
مناسبات خارجی ایران و چین و حضور سفیر دائم در پایتخت‌های دو کشور که در پامیر با هم همسایه بودند، از زمان تیرداد یکم اشکانی برقرار شده بود. شمار اعضای سفارت ایران در چین در زمان قباد ساسانی، ۹۰ تن از جمله یک موبد بود و سفارتخانه ایران در چین نگهبانان ایرانی داشت.
در دوران اشکانی و ساسانی، حجم مبادلات بازرگانی دو کشور چشمگیر بود. به همین دلایل بود که پیروز پسر یزدگرد سوم برای گرفتن کمک به چین رفت، و متعاقب فروپاشی ایران ساسانی هزاران تن به چین و چند برابر این عده هم به هند رفتند.
واژۀ چین را ایرانیان از نام دودمان شین (به پایتختی چانگ-ان) گرفتند، و این واژه از ایران به اروپا انتقال یافت و سپس جهانی شد.

ایران، سرزمین چرخ خورشید


گویا نقل یک مورخ مسلمان باعث شده تا بسیاری که بی‌هیچ دلیل مشخصی، واژۀ ایران را برگرفته از آریا می‌دانند، معنای خاصی را بدان نسبت داده و چنین ترجمه کنند که آریایی یعنی آزاده و نجیب و فروتن و بزرگوار و...

ابن حزم، متکلم مسلمان (الفصل): «ایرانیان بر اثر وسعت کشور و تسلط بر همۀ اقوام و ملل از حیث عظمت و قدرت، به منزلتی بودند که خود را آزادگان می‌خواندند...» (چاپ مصر)

به همین دلیل، این معنای نسبت داده شده دهان به دهان چرخید و در میان برخی زبانشناسان ایرانی چنین باب شد که ایر (و آریا) یعنی نجیب و بزرگوار و چون «ان» نیز نسبت مکان بود، بدینگونه معنای سرزمین بزرگواران بر گردۀ نام ایران سوار شد.

ادامه مطلب ...

البرزکوه


البرزکوه رشته‌کوه بزرگی است که از قفقاز تا افغانستان و هند ادامه دارد.

(فرهنگ جغرافیای شاهنامه)

ادامه مطلب ...

فراعنه مصر


مهرداد ایران‌مهر

در مصری باستان، «پر/ پری» به کاخ فرمانروا گفته می‌شود.

از این رو، فرمانروایان مصر را «پرآ/ پرون» می‌نامیدند، که گونهٔ معرب آن یعنی «فرعون» در فارسی رواج دارد.

Per-âa, Pharaoh

imperative, imperator

ادامه مطلب ...