ایران آینده

ایران آینده

بازنگری در تاریخ قلمرو میانی
ایران آینده

ایران آینده

بازنگری در تاریخ قلمرو میانی

تروآ و حماسه‌آفرینان اژه


گردآوری: مهرداد ایران‌مهر

نام یکی از دو حماسۀ هومر «ایلیاد» است.(حماسۀ دیگر: اُدیسه)

نام ایلیاد، برگرفتۀ از نام‌واژۀ اژه‌ایی ایلیوم (Īlium) بوده و به همراه نام‌های زیر، اشکال گوناگونِ یونانی، هیتیایی و لاتین این نام را تشکیل می‌دهد.

یونانی: تروآ، تروی (Troia, Trōia, Τροία)

هیتیایی: ایلیوس (Wilusa)، تروآس (Truwisa)

لاتین: ایلیون (Ίλιον, Ilion)


بر پایۀ تحقیقات نوین، تقریبا هیچ شکی در آسیایی بودن «تروآ» وجود ندارد.

دربارۀ تروژان‌ها، در نام قهرمان حماسی تروآ یعنی «هکتور (Hector)» پسر پریام (پریام) و نیز مادرش «هکابه (Hecuba)»، واژۀ «هکه، هکا، هخا، Achae» به چشم می‌خورد.

همچنین می‌دانیم هجانگاری لاتینِ نام‌واژۀ «آخه‌ایی» به گونۀ Achae(an) است.

در همین باره، هجای لاتین نام «هخامنشی»(Hakhamanishiya) به گونۀ:

Achae(menian, menes, menid)

می‌باشد.(اشتراک Achae - اخه، اکه)

با نگاه به نام هیتیایی-یونانی اژه «اَیگائیو (اَهیَه‌وا: آخه‌ایی‌ها)» نیز به آسانی می‌توان جای پای واژۀ «آگا» را در پیوند با واژگان اکه، هکه و هخا به چشم دید.

در نام «آشیل» قهرمان رویین‌تن آخه‌ایی‌ها که لاتین آن به گونۀ Achilles (آکیلیس) است، هجانگار یونانی آن به گونۀ Akhilleus(آخیلئوس) نوشته می‌شود، که واژۀ «اَخی، آخه، هخا» در این نام نیز مشهود است.

همچنین در نام فرمانده آخه‌ایی‌ها در نبرد تروآ یعنی «آگاممنون (Aga-memnon)»(مِمنُنِ آخه‌ایی /هخایی/ [اژه‌ایی]) نیز با نگاه دوباره به نام دریای اژه «اَیگائیو»(آگا - Aga، Aegean) و پیوند آن با نام‌واژه‌های «اکا، هخا» می‌توان به نزدیکی این نام با دیگر نام‌های یاد شده، پی برد.

جنگ تروآ (به انگلیسی: Trojan War) و تسلیم آن به آگاممنون، به دوران تئوتاموس (فرمانروای بیست و ششم آسووایی) رخ می‌دهد. اوسبیوس به نقل از کفالیون می‌گوید، «پریام والیِ تئوتاموس و فرماندار تروآ بود، نه یک شاه محلیِ مستقل».(نام «پریام/ پریاموس» می‌تواند یادآور نام‌واژۀ ایرانی کهن «پَه‌ایری[-اَستَه]» به معنای پیرامون، پرچین، گرداگردِ ...، و در پیوند با مفهوم نگهبان و مرزبان باشد.)

پریام جهت درخواست کمک در برابر یورش آخه‌ایی‌ها به فرماندهی آگاممنون، نامه‌ای به تئوتاموس می‌نویسد:

«آخه‌ایی‌ها (یونانیان) به قلمرو تو یورش آورده‌اند. ما با آن‌ها در نبرد روبرو شده‌ایم. اکنون پسرم هکتور به همراه بسیاری از فرزندانم کشته شده‌اند. پس نیرویی به سوی ما بفرست و سپهبدی را به هدایت آن بگمار».

تئوتاموس، مِمنُن پسر تیثِن (فرماندار پارس، طبق بند 22 از کتاب دوم دیودور) را با سپاهی راهی تروآ می‌کند. اما نیروی کمکی نیز شکست می‌خورد و تروآ به اشغال آخه‌ایی‌ها در می‌آید.(1184 یا 1190 پ.م)


http://irane-ayandeh.blogsky.com/1394/02/24/post-45/

 

***

 تروژان‌ها:

 

آستواناکس (στυάναξ)

جنسیت: مرد

پدر: هکتور

مادر: آندروماخه

بعد از سقوط تروآ، بنا بر دستور اودیسئوس که هیچ فرد پسری از خانوادۀ پریام نباید زنده بماند، «نئوپتولموس» آستواناکسِ نوزاد را از آغوش مادر بیرون کشید و از بالای دیوار شهر پایین انداخت. سپر پدر را تابوت او کردند.

 

آنتنور

سردار تروآیی آرام و خردمندی که وقتی اودیسه به نمایندگی از آخه‌ایی‌ها به تروآ آمد، نگذاشت تروآیی‌ها به مهمانان آسیبی برسانند. اودیسه هم در پایان جنگ تلافی کرد و نگذاشت آخه‌ایی‌ها او و خانواده‌اش را بکشند. آنتنور نیز مثل انئید رفت و شهر ونیز را بنیان گذاشت، که هنوز هم به «تروآی دوم» معروف است. پادشاهان فرانسه نَسَب خود را به یکی از پسران آنتنور می‌رسانند.

 

آنخیسس

جنسیت: مرد

پدر: کاپون

فرزندان: آینیاس

زئوس، آفرودیته را به عشق او گرفتار کرد. از پیوند آن دو، آینیاس به دنیا آمد که رومیان او را جد خود می‌دانستند. پس از سقوط تروآ، آینیاس او را بر دوش گرفت و به ایتالیا گریخت.

 

آندروماخه (Ανδρομαχη)

جنسیت: زن

پدر: ایتیون

همسر: هکتور

با هکتور ازدواج کرد و آستواناکس را به دنیا آورد. پس از سقوط تروآ و کشته شدن هکتور و آستواناکس، او را به کنیزی به نئوپتولموس (فرزند آشیل) دادند.

 

آینیاس (Αινείας)

جنسیت: مرد

پدر: آنخیسس

مادر: آفرودیته

نام دیگر او «انئید» و از تروژان‌ها بود. پس از سقوط تروآ، پدرش (آنخیسس) را به دوش گرفت و گریخت. به کارتاژ و بعد به ایتالیا رفت. روموکولوس، از نسل او شهر رم را بنیاد گذاشت و به همین دلیل رومیان او را جد خود می‌دانستند.

انئید داماد پریام و پادشاه بعدی تروآ؛ او مظهر خانواده‌دوستی است. وقتی که تروآ گشوده شد، آخه‌ایی‌ها دیدند بر خلاف خیلی‌ها که می‌خواهند خودشان را نجات بدهند، انئید پدرش را به دوش گرفته و بچه‌هایش را به بغل و سعی دارد خانواده‌اش را نجات دهد. آگاممنون دستور داد به او کاری نداشته باشند، و به این ترتیب انئید زنده ماند. انئید به همراه باقیماندۀ اهالی تروآ به ایتالیا رفتند و گفته می‌شود شهر رم را بنیان گذاشتند. یکی از پسران انئید به اسم بروتوس هم به جزیره‌ای رفت که امروزه به نام او «بریتانیا» خوانده می‌شود. ویرژیل شاعر رومی، حماسۀ «انئید» را دربارۀ سفر او به روم و بنیانگذاری این شهر سروده است.

 

ایلوس (بنیانگذار ایلیون/ تروآ)

جنسیت: مرد

پدر: تروس (تروآس)

مادر: کالیرهوئه

در مسابقات فریگیه‌ایی برنده شد و ۵۰ مرد و ۵۰ زن و یک گاو ابلق جایزه گرفت. فرمان یافت هر جا که گاو از رفتن بازماند، شهری بنا کند. گاو روی تپه‌ای نزدیک کوه «ایدا» فرود آمد و شهری آنجا بنا شد که مردمش همان ۵۰ مرد و ۵۰ زن بودند و ایلیون یا تروآ نام گرفت.(یادآور داستانی پسین، که در آن بر جای نشستگاه شتری در «یاتریبو/یثرب»، مسجدی ساخته شد)

زئوس نشانه‌ای برای شهر فرستاد که تصویر چوبیِ «آتنه» بود. مردم ایلیون اعتقاد داشتند تا آن نشان برجاست، شهر آسیبی نمی‌بیند.

 

ائوفروبوس

جنسیت: مرد

پدر: پانتوئوس

از جنگجویان تروآ بود. در جنگ تروآ به پاتروکلوس ضربه زد و هنگامی که می‌خواست منلائوس را مجروح کند، توسط او کشته شد. فیثاغورس (پوتاگوراس) مدعی بود که روحش قبلا در جسم ائوفوربوس می‌زیسته است.

(در اینجا، باز هم شاهد منتسب شدن بزرگان شبه‌جزیرۀ یونان به آسیا هستیم)

 

بریسئیس (Βρισηίς)

جنسیت: زن

پدر: بریسئوس

همسر: مونس

در جنگ تروآ، «آخیلوس (آشیل)» شوهر و خانوادهٔ بریسئوس را کشت و او را همخوابهٔ خود کرد. آگاممنون در طول جنگ، او را از چنگ آخیلوس (آشیل) به در آورد و وی به همین خاطر جنگ را ترک کرد. با مرگ پاتروکلوس و بازگشت آشیل به جنگ، آگاممنون او را به آشیل بازگرداند.

 

پاریس (Πάρις)

جنسیت: مرد

پدر: پریام

مادر: هکابه

همسر: اونیونه و هلن

وابستگان: برادر هکتور

پیشگویان قبل از تولدش گفتند او موجب نابودی تروآ خواهد بود. پریام والی تروآ او را به یک چوپان سپرد تا او را در کوه رها کند. اما چوپان او را بزرگ کرد. در جوانی زمانی که گاومیش محبوبش را به عنوان جایزه برای مسابقه‌ای که پریام ترتیب داده بود بردند، برای پس گرفتنش در مسابقه شرکت کرد و همهٔ پسران پریام را شکست داد.(مشابهت رها کردن پاریس در کوه با داستان زال در شاهنامه، سپردن پاریس به چوپان با داستان کودکی کوروش و نیز گاومیش محبوب پاریس با گاو بَرمایه فریدون)

خواهرش کساندرا او را شناخت و به جمع خانواده بازگرداند. هنگامی که بر سر تصاحب سیب متعلق به زیباترین زن جهان، میان هرا (همسر زئوس)، آفرودیت و آتنه (دختران زئوس) نزاع پیش آمد، او از سوی زئوس داور شد تا زیباترین زن را معرفی کند. آفرودیت قول زیباترین زن جهان را به پاریس داد و او نیز به نفع آفرودیت حکم کرد. زیباترین زن جهان، هلن همسر منلائوس پادشاه اسپارت بود. پاریس به اسپارت رفت و هلن را ربود. او در جوانی چنان پهلوان درستکاری بود که الهه‌های کوه اُلمپ برای قضاوت پیش او می‌آمدند. اما از وقتی که هلن را ربود، به کسی تبدیل شد که برای سود خودش همه کار می‌کرد.

پس از چند سال، آخه‌ایی‌ها نیروی عظیمی فراهم کردند و برای باز پس گرفتن هلن به تروآ حمله کردند. در این نبرد زئوس و آفرودیت پشتیبان مردم تروآ و هرا و آتنه به جهت کینه‌ای که از پاریس داشتند، پشتیبان آخه‌ایی‌ها بودند. در این نبرد، هکتور برادر بزرگ پاریس و پهلوان تروآ، پس از کشتن بسیاری از بزرگان سپاه یونان، به دست آشیل پهلوان رویین‌تن آخه، کشته شد. در پایان، شهر تروآ شکست خورده و به نابودی رفت و پاریس که آشیل را با تیر فیلوکتتیس کشته بود، خودش نیز کشته شد.

پیش از پایان جنگ، پاریس فرزند کهتر پریام (شاه تروآ)، آشیل را به تیری زهرآلود هدف قرار داد. آپولون (خدای خورشید) تیر را به پاشنۀ آسیب‌پذیر آشیل هدایت کرد و به زندگی او پایان داد. اما پاریس نیز با تیر فیلوکتتیس مجروح شد. وی را برای درمان نزد همسر اولش بردند، اما اونیونه از درمانش خودداری کرد. وی پس از مرگ پاریس پشیمان شد و خود را کشت.(آپولو: خدای آپولیتی ایلام باستان)

اونیون (Ognon) نام رودخانه‌ای است که اکنون در فرانسه جریان دارد.


http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%88%D9%86%DB%8C%D9%88%D9%86_(%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B4-%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA%D9%87)

 

پریاموس (Πρίαμος)

جنسیت: مرد

پدر: لائومدون

مادر: استرومو

همسر: هکابه

فرزندان: هکتور، کساندرا، پاریس

پریام مظهر کسانی است که قدرت تصمیم‌گیری ندارند.(پریام والی تئوتاموس شاه آسووا بود) در زمان پادشاهی پدرش، یک بار هراکلس (هرکول) به تروآ حمله کرد و پدر پریام را کشت. در نبرد تروآ، پریام نیز با حمایت از پاریس، کشور را به تباهی کشید. در پایان جنگ، او و همۀ فرزندانش کشته شدند.

 

پانته‌زیله (Πενθεσίλεια)

به معنی سوگواری توسط مردم

دختر آرس و اوتررا و خواهر هیپولیتا، آنتیوپ و ملانیپه. یکی از ملکه‌های آمازون‌ها بود که در جنگ تروآ بعد از مرگ هکتور همراه مردم تروآ علیه آخه‌ایی‌ها جنگید. آشیل عاشق او شده بود و به دست همو هم کشته شد. او هنگامی که با خواهر خود هیپولیتا در حال شکار بودند، به طور اتفاقی او را کشت. این واقعه به شدت پانته‌زیله را اندوهگین کرد، به طوری که فقط آرزوی مرگ می‌کرد. اما به عنوان یک جنگجوی آمازون باید در جنگ و با افتخار کشته می‌شد. چنین شد که او در جنگ تروآ، در کنار پریام علیه آخه‌ایی‌ها جنگید.

 

ترویلوس (Τρωίλος)

نام آسیایی: تروآس

جنسیت: مرد

پدر: پریام

مادر: هکابه

وابستگان: برادر هکتور

در تروآ: به دست آخیلوس (آشیل) کشته شد

آشیل به سبب آنکه شنیده بود اگر او به سن بیست سالگی برسد، دیگر تروآ شکست نمی‌خورد، او را با تیر کشت.

 

خروسئیس (Χρυσηΐς)

جنسیت: زن

پدر: خروسس (Χρύσης)

پس از تصرف معبد آپولون توسط آخه‌ایی‌ها، آگاممنون او را ربود. پدرش کاهن معبد به آپولون شکایت کرد و آپولون آخه‌ایی‌ها را به طاعون مبتلا کرد. آگاممنون پس از نه روز سرانجام راضی شد او را پس دهد، به شرط آنکه آخیلوس (آشیل) «بریسئیس» را به او بدهد. این امر موجب قهر و کناره‌گیری آخیلوس (آشیل) از جنگ شد.

 

سارپدون (Σαρπηδών)

نام سه شخصیت مختلف می‌باشد:

سارپدون نخست پسر زئوس و ائوروپه و برادر مینوس و رادامانت است. شاه آستریون او را بر سر کار آورد و برادرش مینوس تبعیدش نمود. او لیکیه را گشود و بر آن سامان فرمانروایی نمود.

سارپدون دوم پسر زئوس و لائودامی -دختر بلروفون-، و پادشاه لیکیه بود. در جریان جنگ تروآ او به پشتیبانی تروآ با آخه‌ایی‌ها جنگید و یکی از مهمترین هم‌پیمانان آنان و قهرمان این شهر شد.

سارپدون سوم پسر تراکیه‌ای پوزیدون و اپونیم از شهر سارپدونیاست. او بر خلاف دو سارپدون پیشین قهرمان نیست، ولی گستاخ است و به دست هرکول کشته می‌شود. او برادر پولتیس شاه انز بود.

 

دولون (Δόλων)

جنسیت: مرد

در تروآ: قاصد تروآیی

دولون چاوش شهر تروآ و تنها فرزند ائومدس بود. او برای جاسوسی به اردوگاه آخه‌ایی‌ها رفت. اودیسئوس و دیومدس دستگیرش کردند و و پیمان نهادند که اگر دولون اطلاعات مورد نیاز را به آنان بدهد، از جانش درمی‌گذرند. اما اطلاعات نظامی تروآ را از او گرفتند و سپس او را کشتند.

 

کساندرا (Κασσάνδρα)

جنسیت: زن

پدر: پریام

مادر: هکابه

فرزندان: منلائوس، پلوپس

زیباترین دختر پریام و سوگواره‌ترین چهرۀ داستان تروآ بود، و بسیاری به امید ازدواج با او در جنگ تروآ همراه پریام شدند. آپولون عاشقش شد و به او پیشگویی آموخت. اما چون کساندرا به عشق او پاسخی نداد، آپولون او را محکوم کرد که همیشه صحیح پیشگویی کند، اما کسی او را باور نکند. کساندرا همان لحظۀ ورود هلن، سقوط تروآ را پیشگویی کرد، اما همه او را دیوانه پنداشتند. پس از شکست تروآ، آیاس در مقابل پالادیوم (شمایل آتنه) به او تجاوز کرد. آتنه برای تنبیه، یونانی‌های بسیاری را در راه بازگشت به وطن نابود کرد. کساندرا در آخر جنگ، کنیز آگاممنون و از او صاحب دو پسر شد: منلائوس، پلوپس. او سرنوشت آگاممنون و کلوتایمنسترا و فرزندان‌شان را پیشگویی کرد و به دست کلوتایمنسترا کشته شد.(نام کساندرا، سنجش شود با نام «رکسانا» دختر داریوش سوم که کنیز اسکندر شد، و نیز کاسان‌دان همسر کوروش)

 

لوکائون (Λυκάωνος)

جنسیت: مرد

پدر: پریام

مادر: لائوتوئه

در جنگ تروآ، آخیلوس (آشیل) او را دستگیر کرد و به عنوان برده به پادشاه لمنوس فروخت. یک دوست او را خرید و به تروآ بازگرداند. چند روز بعد، باز با آخیلوس روبرو و این بار کشته شد.

 

هکابه (Εκάβη)

(Hecuba یا Hekabe)

جنسیت: زن

پدر: دوماس

مادر: متوپه

همسر: پریام

فرزندان: هکتور، پاریس، پولوکسینا، کرئوسا، لائودیسه، کساندرا، پولودوروس

با پریام ازدواج کرد و صاحب چندین فرزند شد. در جنگ تروآ شوهر و فرزندانش کشته شدند و به عنوان کنیز به اودیسئوس داده شد. پولومنستور را که پسرش پولودوروس را کشته بود، کور کرد و کودکان نوزاد وی را کشت.

 

هلن (λένη)

جنسیت: مونث

پدر: زئوس

مادر: لدا

وابستگان: خواهر کلوتایمنسترا و دیئوسکوری

هِلِن تروآیی زیباترین زن روی زمین که با نام هلن اسپارتی نیز شناخته می‌شود، بنا بر حماسۀ ایلیاد اثر هومر همسر منلائوس پادشاه اسپارت بود، که با توطئه آفرودیت، به دست پاریس شاهزاده تروآ دزدیده شد و به تروآ رفت. این آغازی بود برای یکی از بزرگترین جنگ‌های دوران باستان، یعنی تروآ.(1184 پ.م)

هلن دختر زئوس پادشاه خدایان و لدا ملکۀ اسپارت بود. زئوس به شکل قویی در آمد و لدا را فریفت و با او همبستر شد. بعد از آن، لدا تخم‌هایی گذاشت، و به این علت است که گفته می‌شود هلن از تخمی به دنیا آمده است. از تخم‌های دیگر لدا، برادران دوقلوی کستور و پولوکس، و کلوتایمنسترا به دنیا آمدند. هنگامی که هلن کودکی بیش نبود، توسط تسئوس یکی از پهلوانان نامدار یونانی ربوده شد. پیریتوس پادشاه لاپیت‌ها و تسئوس تصمیم گرفته بودند با دختران زئوس ازدواج کنند. تسئوس، هلن را برگزید و پیریتوس نیز پرسفونه همسر هادس را انتخاب نمود. اما از آنجایی که سن هلن برای ازدواج کافی نبود، تسئوس او را نزد مادرش آیترا سپرد تا از او مراقبت کند. کستور و پولوکس برادران دوقلوی هلن او را نجات دادند و در عوض آیترا را ربوده و اسیر خود نمودند.

ناپدری هلن، تیندار (توندارئوس) دوست هرکول (هراکلیوس) بود. تیندار وقتی خواستگاران متعدد هلن را دید، با خواستگارها شرط کرد حامی کسی باشند که هلن انتخاب می‌کند. هلن، منلائوس را پذیرفت. زمانی که وی با پاریس گریخت، همۀ شاهزادگان بر طبق پیمان به کمک منلائوس آمدند و جنگ تروآ درگرفت. پس از سقوط تروآ، او را به منلائوس بازگرداندند.

 

لائودیسه

جنسیت: مونث

پدر: پریام

مادر: هکابه

با هلیکانون پسر آنتنور ازدواج کرد. زمانی که آکاماس به عنوان قاصد آخه‌ایی‌ها برای بازگرداندن هلن به تروآ آمد، لائودیسه به او دل بست و از او بچه‌ای به دنیا آورد. در شب غارت تروآ، زمین دهان گشود و او را بلعید.

آکاماس پسر «ته‌سه» و «فدره» بود. پس از جریان جنگ تروآ، قبرس را آباد کرد و چون به خود مغرور شد، خدایان از او در خشم شدند و روزی از اسب به زیر افتاد و شمشیر خودش در شکمش رفت و او را کشت.

 

کرئوسا (Κρέουσα)

جنسیت: مونث

کرئوسا به تنهایی معنایی معادل شاهزاده دارد.

نام چهار نفری است که از آن‌ها یاد شده است:

1- نیلوفر آبی یا هولاس با پوره: کرئوسا به عقیده پیندار شاعر یونانی سدۀ ۵ پ.م، نام نوعی نیلوفر آبی و حوری موجّد دریاچه و رودخانه و دختر گایا (از اولین الهه‌ها و ایزدبانوی زمین) بوده است.

2- دختر کرئون: کرئوسا دختر کرئون پادشاه تب در استوره‌های اژه‌ایی است.

3- دختر پریام: کرئوسا دختر پریام، همسر آینیاس، مادر اسکانیوس است. ویرژیل شاعر روم باستان در منظومۀ حماسی انئید به مرگ کرئوسا در ماجرای اشغال تروآ به دست آخه‌ایی‌ها اشاره کرده است.

4- دختر ارختئوس: ارختئوس پادشاه آتن، که به منظور محافظت از آتن بخشوده شد و به سرنوشت شوم خواهران خود دچار نشد و زنده ماند، چرا که او نوزاد بود. کرئوسا همسر کسوتوس و مادر آخایوس پسر، دیومد دختر و احتمالاً یون پسر است.

 

هلنوس (λενος)

جنسیت: مرد

پدر: پریام

مادر: هکابه

قدرت پیشگویی داشت. در جنگ تروآ در کنار تروآیی‌ها جنگید. اما چون پس از مرگ پاریس، هلن را به او ندادند، تروآ را ترک کرد و به آخه‌ایی‌ها پیوست و با پیشگویی‌هایش آن‌ها را یاری داد.

 

هکتور (κτωρ)

جنسیت: مرد

پدر: پریام

مادر: هکابه

هکتور فرزند بزرگ و محبوب پریام (والی تروآ) و هکابه بود. او شاهزادۀ بزرگ تروآ و قهرمان آرمانی هومر می‌باشد. هکتور بهترین جنگجو در کل آسیای غربی و برادر پاریس (پسر پریام) بود. او در جنگ تروآ (ایلیاد هومر) نقش مهمی داشت.

هکتور با آندروماخه ازدواج کرد. او در جنگ تن به تن با آیاس مساوی شد. هکتور ابتدا موافق اخراج پاریس است. اما وقتی اهالی تروآ به حمایت از او و جنگ با یونان رأی می‌دهند، فرماندهی جنگ را به عهده می‌گیرد. «ایلیاد» داستان کشته شدن هکتور است. او نقطۀ مقابل آشیل است. او رهبری حملات بیشماری را علیه سربازان یونانی به عهده داشت. هکتور با اینکه می‌داند حریف آشیل (رویین‌تن) نخواهد شد، هیچ وقت از برابر او فرار نمی‌کند. او پاتروکلوس پسرعموی آشیل را کشت و سپس در جنگ تروآ توسط آشیل که می‌خواست انتقام مرگ پاتروکلوس را از او بگیرد، کشته شد. پس از آن، آشیل به جسد هکتور بی‌احترامی کرد و او را به ارابهٔ خود بست و جلوی دیوارهای تروآ کشاند و از دادن جسد او برای مراسم تدفین اجتناب کرد. پریام شبانه به چادر او رفت و از او طلب جسد پسر خود را کرد.

 

***

 آخایوس‌ها:

 

آشیل (χιλλεύς)

Akhilleus

جنسیت: مرد

پدر: پلئوس

مادر: تتیس

فرزندان: نئوپتولموس

آشیل شکل فرانسوی نام آکیلیس قهرمان استوره‌ای در داستان جنگ تروآ است. آشیل پسر پلئوس (پهلوان یونانی، رهبر جنگجویان میرمیدوس و از یاران هراکلس) و یک دریاپری به نام تتیس بود. قوی‌ترین آخه‌ایی در جنگ تروآ که خشم و خودخواهی‌اش سبب هلاکتش می‌شود. وقتی که به جنگ برمی‌گردد، هکتور را می‌کُشد؛ تا آن زمان که پاریس به تنها نقطۀ بدنش که رویین نیست، ضربه می‌زند. همۀ پیکر او به جز پاشنه پایش رویین بود و همین بخشِ تن او نیز مرگش را رقم زد.

زئوس (خدای خدایان) و برادرش پوزیدون فرمانروای دریاها هر دو قصد داشتند خود با تتیس وصلت کنند، اما با پیشگویی تایتان «پرومتوس» مبنی بر اینکه «پسر تتیس از پدر بنیروتر شود»، او را به پلیوس پهلوان که مورد لطفش بود، واگذاشت.

قبل از به دنیا آمدن آشیل، مادرش تتیس دیده بود که آشیل یا زندگی طولانی و خسته‌کننده‌ای خواهد داشت و یا زندگی کوتاه، اما درعوض نام او در تمام طول تاریخ به خاطر سپرده می‌شود. تتیس که ترجیح می‌داد پسرش زندگی بیشتری داشته باشد، تصمیم گرفت لباسی دخترانه بر تن او کند تا به دنبال جنگ نرود. اما روزی فرا رسید که اودیسئوس هوشمند، آشیل را فریب داد. اودیسئوس دختران را به صف کرد و هدایای مختلفی را در جلوی آن‌ها قرار داد و آشیل تنها کسی بود که از بین هدایا شمشیر را انتخاب نمود و همین مسئله ثابت کرد او یک مرد است.

تتیس، آشیلِ نوزاد را به جهان زیرین برد و او را از پاشنه گرفته، در رود سیاه جهان مردگان (استیکس) فرو برد. تمام تن او جز پاشنه که در دست مادر بود، به آب جاودان آغشته شد و تنها همان نقطه آسیب‌پذیر باقی ماند. همچنین پلئوس، آشیل را نزد کیرون (یکی از سانتورها) سپرد تا به او آموزش دویدن دهد، و وی بادپا شد.

آشیل که قصد رفتن به جنگ تروآ را نداشت، یکبار دیگر فریب چرب‌زبانی‌های اودیسئوس را خورده و با میل خود به این جنگ رفت. او همانند پدر خود رهبری جنگجویان میرمیدوس را به عهده داشت و همچنین پاتروکلوس پسرعمو (یا دوست نزدیک) او، وی را همراهی می‌نمود. در جنگ تروآ او خود را به مانند یک جنگجوی شکست‌ناپذیر نشان داد و به تنهایی توانست بیست و سه شهر را فتح کند که شامل شهر لیرنسوس هم بود که در آنجا بریسئیس را ربود و به عنوان غنیمت جنگ برای خود نگاه داشت.

روایت منظومۀ ایلیاد، در میانۀ جنگ تروآ و از نزاع آشیل و آگاممنون (سرکرده آخه‌ایی‌ها) آغاز می‌شود. آشیل، آگاممنون را مجبور کرد دست از معشوقه‌اش خروسئیس بکشد، آگاممنون نیز وی را مجبور نمود دست از معشوقه‌اش بریسئیس بکشد. در نتیجه، آشیل قهر و از جنگ کناره‌گیری کرد. با رفتن آشیل، جنگ آخه‌ایی‌ها خوب پیش نمی‌رفت و بسیاری از رهبران یونانی غنیمت‌هایی را تقدیم این جنگجوی بزرگ می‌کردند، اما آشیل باز هم قبول نمی‌کرد.

در اینجا بود که هکتور فرمانده سپاه تروآ پسرعموی آشیل (پاتروکلوس) را می‌کشد و به دلیل شباهت زیادی که بین آشیل و پاتروکل بود، هکتور گمان کرد با آشیل مبارزه کرده و او را کشته است. همین مساله آشیل را به انتقام‌جویی برمی‌خیزد و هکتور را کشته، و سپاه تروآ را شکست می‌دهد. آشیل به جسد هکتور بی‌احترامی کرد. پریام والی تروآ (پدر هکتور) شب‌هنگام به طور مخفیانه نزد آشیل آمده و جنازۀ پسر خود را از او طلب می‌کند. آشیل سرانجام قبول کرده و به او اجازۀ بردن جنازه پسرش را می‌دهد و این یکی از تکان‌دهنده‌ترین صحنه‌ها در ایلیاد به شمار می‌رود. بنا بر کتاب آشیلید از استاتیوس، پیش از پایان جنگ، پاریس فرزند کوچکتر پریام، آشیل را به تیری زهرآلود هدف قرار داد. آپولون خدای خورشید، تیر را به پاشنۀ آسیب‌پذیر آشیل هدایت کرد و به زندگی کوتاه این پهلوان مشهور پایان داد. پس از این، تروآ در دام کشمکش خدایان گرفتار آمد و نابود شد.

پس از مرگ آشیل، تصمیم می‌گیرند به عنوان پاداش سلاح‌ها و زره او که به سفارش مادرش توسط هفائستوس ساخته شده بود را به شجاع‌ترین جنگجو بدهند. آیاس یکی از نیرومندترین جنگجویان آخه‌ایی و نیز اودیسئوس بر سر این پاداش با یکدیگر به رقابت پرداختند. هر دو قهرمان دربارۀ شایستگی‌های خود برای به دست آوردن سلاح‌های آشیل سخنرانی می‌کردند. اما اودیسئوس برتری فراوانی در این زمینه داشت و جایزه به او داده شد. آیاس که از این نتیجه بسیار خشمگین شده بود، قسم خورد که آگاممنون و منلائوس را خواهد کشت، اما مورد خشم آتنه (الهۀ عقل و خرد) قرار گرفت و توسط او به طور موقت دیوانه گشت و گوسفندانی را که فکر می‌کرد نگهبانان یونانی هستند، کشت. پس از مدتی، آتنه او را به حالت عادی برگرداند، زمانی که به خود آمد، غرق به خون بود و از شرمساری خود را با شمشیری که از هکتور هدیه گرفته بود، کشت.

اودیسئوس نیز در انتها، سلاح‌های آشیل را به پسر او «نئوپتولموس» داد.

 

آگاممنون (γαμέμνων)

جنسیت: مرد

پدر: آترئوس

مادر: آئروپه

همسر: کلوتایمنسترا

فرزندان: ایفیگنیا، الکترا، خروسوتمیس، اورستس

آگاممنون رهبر آخه‌ایی‌ها در جنگ تروآ و نماد جاه‌طلبی است. او برادر منلائوس بود. او که پادشاه موکنای (طبق ایلیاد هومر) یا آرگوس (تفسیرهای دیگر) است، رهبری ارتش آخه‌ایی‌ها در جنگ تروآ را برعهده داشت. او سعی داشت خودش را پادشاه کل سپاه آخه‌ایی‌ها بکند. به همین خاطر، بارها با اودیسه و آشیل درگیر می‌شود و همین باعث طولانی شدن جنگ است.

آگاممنون با دختر تیندارئوس، کلوتایمنسترا (خواهر هلن) ازدواج کرد و از او صاحب چندین فرزند به نام‌های ایفیگنیا، الکترا و اورستس شد. زمانی که آیگیستوس پدرش را کشت، به تیندارئوس پناه برد و به یاری او پادشاه موکنای شد. او عاشق کلوتایمنسترا همسر آگاممنون شد و با توطئه او آگاممنون را به قتل رساندند. جسد وی به سبک مصری با پارچه پیچیده شده است و بر روی جسد او یک صورتک قرار گرفته است که از کاوش‌های میسن به دست آمد.

وقتی هلن، همسر زیبای منلائوس، توسط پاریس پسر شاه تروآ ربوده شد، آگاممنون و منلائوس از این فرصت استفاده کرده و از تمام پادشاهان و جنگجویان آرگوس برای حمله به تروآ دعوت کردند. تمام پادشاهان در کاخ دیومدس گرد هم آمدند. در آنجا آگاممنون به عنوان رهبر کل انتخاب شد و پس از جمع‌آوری لشگر و تجهیزات نظامی، آمادهٔ ترک آئولیس به مقصد تروآ شدند. در ابتدای سفر، کشتی‌های آن‌ها در آئولیس دچار طوفانی نامساعد گشت. پیشگو بیان نمود که این بدبیاری به سبب آگاممنون و بی‌احترامی او در مقابل آرتمیس (الهۀ شکار) به وجود آمده است، و تنها راه متوقف کردن این باد قربانی نمودن ایفیگنیا دختر او بود. آگاممنون با اکراه موافق قربانی شدن دخترش شد، اما آرتمیس شخصا هنگام کشتن ایفیگنیا او را نجات داده و گوزنی را جایگزینش کرد.

(یادآور جایگزینی یک گئوسپند به جای اسماعیل در داستان پرهام)

در ایلیاد هومر، داستانی دربارۀ نزاع آشیل نیرومندترین قهرمان آخه‌ایی در جنگ تروآ و آگاممنون در آخرین سال‌های جنگ بیان شده است. پس از جنگ و پیروزی آخه‌ایی‌ها، او (آگاممنون) کساندرا زیباترین دختر پریام را به عنوان غنیمت جنگی تملک نمود و از او صاحب دو پسر شد و این آخرین جاه‌طلبی، کار دست او می‌دهد. همسرش که خواهر هلن است، او را می‌کشد.

 

آیاس، آژاکس (Αας)

جنسیت: مرد

پدر: تلامون

مادر: پریبویا

آیاس که گهگاه آژاکس (آستیاناکس) نیز خوانده شده، پسر پادشاه سالامیس و برادر ناتنی تئوسر و خواهرزادۀ پریام بود. پس از آشیل، او نیرومندترین قهرمان در میان آخایوس‌های جنگ تروآ بود. آیاس مردی بزرگ و تنومند که یک سر و گردن از بقیه آخه‌ایی‌ها بلندتر بود. او زره هرکول را به تن می‌کرد، و به قول هومر «سنگر آخه‌ایی‌ها» بود. آیاس بسیار نیرومند بود، اما سخنران خوبی نبود. او نقش به سزایی در ایلیاد، اثر حماسی هومر در جنگ تروآ ایفا می‌کند. نام او بعد از دیدن عقابی (aietos) توسط تلامون، قبل از تولدش برایش انتخاب گردید.

او توسط کیرون (نیرومندترین سانتور، موجودی افسانه‌ای با بالا تنهٔ انسان و پایین‌تنه اسب که همچنین مربی پدرش تلامون و پدر آشیل، پلئوس نیز بود)، همزمان با آشیل آموزش دیده بود. پس از آشیل، او در کنار دیومدس یکی از باارزش‌ترین جنگجوها در لشگر آگاممنون به شمار می‌رفت، اما به زیرکی جنگجویانی مانند نستور، دیومدس و اودیسئوس نبود. به ارتشش فرمان داده بود، همه باید با خود سپری بزرگ ساخته شده از پوست هفت گاو دارای لایۀ برنزی حمل کنند. آیاس در هیچکدام از جنگ‌های ایلیاد مجروح نشده بود و تنها شخصیت مهمی است که از هیچیک از خدایان در جنگ‌ها کمک نگرفته است. اگرچه در کتاب ۱۳، پوزیدون با ضربه‌ای، نیروی او را بازیابی نمود.

در جنگ تروآ، هکتور او را که شاه سالامیس بود، به جنگ تن به تن می‌خواند. دلیرانه می‌جنگند و شب هنگام از یکدیگر جدا می‌شوند. اما پیش از جدایی، یکدیگر را می‌ستایند و به یکدیگر هدیه می‌دهند. هکتور به عنوان هدیه شمشیر و کمربند خود را به او می‌دهد. اغلب به او لقب آژاکس تلامونی یا آژاکس بزرگ دادند که با پسر اویلئوس (آژاکس کوچک) که او نیز در جنگ تروآ برای آخه‌ایی‌ها جنگیده، اشتباه نشود.

سوفوکل (دومین تراژدی‌نویس یونان) سرگذشت آژاکس را تبدیل به یک نمایشنامه کرده است. سوفوکل می‌گوید، از خون آژاکس «گل سنبل» به وجود آمد.(سنجیده شود با رویش لاله از خون سیاوش)

 

اودیسئوس (δυσσεύς)

آلیس، Ulysses

جنسیت: مرد

پدر: لائرتز

مادر: آنتیکلیا

همسر: پنلوپه

فرزندان: تلماخوس

اودیسئوس فرزند پادشاه ایتاک از جزایر دریای ایونیه و یکی از رهبران آخه‌ایی‌ها در جنگ تروآ و قهرمان کتاب ادیسه اثر هومر بود، که آخر هم او پیشنهاد اسب چوبی را می‌دهد. او به هوش و خرد معروف است، اما مثل انسان آواره‌ای است که تقدیر او را از وطن دور می‌کند.

هومر به او ۲ صفت کاملا متضاد داده: «رنجدیده» و «غارتگر شهرها». ماجرا اینست که، اودیسه در کنار همۀ شجاعت و اهمیتش، کارهای خبیثانه هم زیاد کرده است. او سر یکی از دوستانش را زیر آب کرد و به همین خاطر، خدایان او را نفرین کردند و اودیسه در راه بازگشت از جنگ به خانه، ۱۰ سال سرگردان شد.

اودیسه قد کوتاهی داشت، و همواره قهر می‌کرد و آخه‌ایی‌ها را تنها می‌گذاشت. هومر، داستان سرگردانی‌های اودیسه در راه بازگشت را در منظومۀ «اودیسه» آورده است. لغت «نوستالژی (خاطره‌انگیز)» به معنای رنج بازگشت، اولین بار در همین کتاب آمده است.

اودیسئوس در جنگ تروآ به همراه آشیل به آسیا آمد و در جریان فتح شهر مذکور هنگامی که آخه‌ایی‌ها امیدی به پیروزی نداشتند، اسبی چوبین ساخت و به همراه تعدادی از سربازان خود در اسب پنهان شد. ارتش آخه‌ایی‌ها وانمود کرد که شکست خود را قبول کرده و اسب را به عنوان هدیه به مردم تروآ پیشکش می‌کند. تروآییان متوجهٔ حیلهٔ دشمن نشدند و اسب را وارد شهر کردند و به جشن و پایکوبی پرداختند. نیمه شب که تروژان‌ها به خواب رفته بودند، اودیسئوس به همراه یاران خود از اسب بیرون آمد و دروازه‌های شهر را گشود و ارتش وارد شهر شد. آن شب آخه‌ایی‌ها بسیاری از مردم تروآ را کشتند و شهر را غارت کردند، اما اتفاقی که در آن شب زندگی اودیسئوس را دگرگون کرد، این بود که وی به تاراج معبد پوزیدون (نپتون رومی) پرداخت و مجسمهٔ او را شکست. کاهنۀ معبد (کساندرا) بر اثر اینکار، اودیسئوس را نفرین کرد و از خدایان خواست او را آواره کنند و چنین هم شد.

اودیسئوس ده سال راه خود را در دریا گم کرد و دچار انواع بلایا شد. در سیسیل یکی از سیکلوپ‌ها به نام پولیفموس (غول یک‌چشم عظیم‌الجثه)، اودیسئوس را در غار خود زندانی می‌کند و همراهان او را می‌خورد و اودیسئوس با شرابی که همراه دارد سیکلوپ را مست و با هیزم برافروخته چشم او را کور می‌کند و فردا صبح در حالی که زیر شکم قوچ سیکلوپ پنهان شده، فرار می‌کند. اودیسئوس با رسیدن به جزیره کورفو، مورد پذیرایی این مردمان قرار می‌گیرد و با یک کشتی که در اختیار او می‌گذارند، عازم ایتاکا می‌شود. اما پوزیدون این کشتی را تبدیل به سنگ نموده و اطراف کورفو را با کوهی محصور می‌کند. کشتی اودیسئوس در توفان درهم می‌شکند. او در این سرگردانی‌ها با دو «نمف (پری)» ازدواج می‌کند. بسیاری از درونمایه‌های سفر او برگرفته از سفر آرگونات‌ها و دربردارندۀ اطلاعاتی در مورد دریا و به ویژه مدیترانۀ غربی و منطقه‌ای است که آخه‌ایی‌ها از سدۀ هشتم در آنجا خواست‌های بسیار داشتند.

اودیسئوس پس از ده سال سرگردانی، از تروآ بازگشت و دریافت که اشراف ایتاکا اموال او را چپاول کرده، جویای ازدواج با همسر او «پنلوپه» هستند. پنلوپه در غیاب اودیسئوس با تمهیدی خواستگاران خود را فریفته و که گفته بود هر وقت کفنی را که برای اودیسئوس می‌دوخت، تمام شود به ازدواج تن خواهد داد، و هر شب آنچه را بافته بود می‌گشود. بازگشت اودیسئوس به هنگام بود و او توانست از دشمنان خود انتقام بگیرد. اودیسئوس به هیئت گدایی ناشناس به کاخ خود وارد شد و در مسابقه‌ای که مدعیان باید با کمان اودیسئوس تیراندازی می‌کردند، شرکت جست و برنده شد و تمام مخالفان خود را که قصد وصلت با همسر او و پادشاهی ایتاکا را داشتند، کشت.

پس از شکست مدعیان، اودیسئوس برای ادای نذرهای خود عازم سفر می‌شود و در پیروی از دستوری که روح تیرزیاس به او داده است، در شمال‌غربی یونان مردمی را می‌یابد که با پارو گندم خود را باد می‌دهند و از کاه جدا می‌کنند و دریا را نمی‌شناسند. اودیسئوس به دستور تیرزیاس، قربانی خود را در آنجا انجام می‌دهد و با ملکه تس‌پروت ازدواج می‌کند و زمانی به ایتاکا بازمی‌گردد که پسر او به سن رشد رسیده و سلطنت را بدو واگذار می‌کند.

اودیسئوس سرانجام در ایتاکا، به دست تلماخوس (پسری که از کورکه دارد) کشته می‌شود. تلماخوس که در جستجوی پدر است، تعدادی از گاوهای پدر را می‌دزدد و به هنگامی که اودیسئوس در تعقیب اوست، با نیزه زهردارِ او مجروح و کشته می‌شود. این نیزه را تلماخوس از کشتی پرتاب می‌کند و پیشگویی تیرزیاس از مرگ اودیسئوس که گفته بود مرگ وی از جانب دریا فرا می‌رسد، تحقق می‌یابد. تلماخوس کالبد پدر را به سرزمین مادری می‌برد تا مادرش کورکه او را جاودان سازد. تلماخوس پس از این ماجرا با پنلوپه ازدواج می‌کند. پسر دیگر کورکه از اودیسئوس، لاتینوس نام دارد و او یا دختر او «ائنه»، نیای مردم روم هستند.

اُدیسه (δύσσεια) یکی از دو کتاب کهن اشعار حماسی هومر است. این کتاب همچون سَلَف خود ایلیاد، به صورت مجموعه‌ای از سرودها گردآوری شده، اما شیوهٔ نقل آن با ایلیاد تفاوت دارد. این کتاب در اواخر قرن 8 پیش از میلاد مسیح نگاشته شده است. «ادیسه» هم‌معنای سرگردانی و آوارگی است.



http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%B3%D9%87

 

آدراستوس

جنسیت: مرد

پدر: تالائوس (پادشاه آرگوس)

مادر: لوسیماناخه

فرزندان: آیکیالئوس

وابستگان: نوه پولوبوس و پدربزرگ دیومدس

پس از کشته شدن پدر، به پدربزرگ مادریش (پولوبوس) پناه برد. پولوبوس او را وارث خود کرد و او پادشاه سیکوئون شد و آرگوس را نیز پس گرفت. جزو «مخالفان هفتگانهٔ تب» بود. در جنگ با تب شکست خورد و گریخت. ده سال بعد رهبری ایپگون‌ها، فرزندان مخالفان هفتگانه، را به عهده گرفت و این بار پیروز شد. اما در این نبرد فرزند وی آیکیالئوس کشته شد و او از غم مرگ فرزند جان داد و پس از او نوه‌اش دیومدس، شاه آرگوس شد.

 

پنلوپه

همسر اودیسه و مظهر وفاداری است. در ۱۰ سالی که بازگشت اودیسه طول کشید، پنلوپه (برخلاف بقیۀ زنان یونانی) به همسرش وفادار ماند و خواستگارهایی را که برای پادشاهی ایتاک نیاز به ازدواج با او داشتند، سر دواند. فنلون «تلماک» را دربارۀ او، در قرن ۱۷ نوشت.

 

پاتروکلوس (Πάτροκλος)

جنسیت: مرد

پدر: منویتیوس

فرزند منویتیوس بود. دوست نزدیک آخیلوس (آشیل) است. در کودکی به علت قتل غیرعمد تبعید شد و نزد پلئوس رفت و محبوب پسر وی (آخیلوس)، شد. در جنگ تروآ، زمانی که آخیلوس (آشیل) دست از جنگ برداشت، لباس وی را بر تن کرد، به میدان نبرد رفت و به جای آخیلوس با هکتور جنگید و به دست او کشته شد. آخیلوس برای انتقام او به جنگ بازگشت و دوازده تن از جمله هکتور را بر سر جسد وی کشت.

 

تالتوبیوس (Ταλθύβιος)

جنسیت: مرد

پیک آگاممنون در جنگ تروآ است. او توسط آگاممنون، مامور ربودن بریسئیس از چادر آخیلوس (آشیل)، گرفتن آستواناکس از آندروماخه و اعلام قربانی پولوکسینا به هکابه شد.

 

ترسیتس (Θερσίτης)

جنسیت: مرد

در تروآ: سرباز آخه‌ایی

مردی زشت‌رو بود و زبانی تلخ داشت. آخیلوس را به خاطر عشق ورزیدن به جسد ملکهٔ آمازون‌ها که خود آخیلوس کشته بود، مسخره کرد و آخیلوس او را کشت.

 

تلامون (Τελαμών)

جنسیت: مرد

پدر: آیاکوس

مادر: آیگینا

همسر: گلاوکه، اریبویا

فرزندان: آیاس

تلامون یکی از آرگونات‌ها بود که به یاسون (جیسون) برای پیدا کردن پشم زرین کمک کرد. همچنین یکی از کسانی بود که در شکار گراز کالیدونیان نقش داشت.

او به کمک برادرش پلئوس، نابرادری‌اش را به قتل رساند و به جرم قتل او تبعید شد. با گلاوکه دختر پادشاه سالامیس ازدواج کرد و وارث تاج و تخت وی شد. از همسر دیگرش به نام اریبویا، صاحب پسری به نام آیاس شد.

 

دیومدس (Διομήδης)

جنسیت: مرد

پدر: تودئوس

مادر: دئیپوله

شاهزادۀ تب و از اپیگون‌ها بود. در جنگ تروآ به همراه اودیسئوس در جنگ تروآ دلاوری‌های بسیاری داشت. پاندوراس را کشت، و آینیاس و آفرودیته را زخمی کرد.

او در پهلوانی به شجاعت آشیل است و یک بار در جنگ حتی آرس (خدای جنگ) را هم زخمی می‌کند. با این حال، فرق او با آشیل در این است که ذره‌ای غرور ندارد. دیومدس تنها آخه‌ایی است که سرنوشت سوگ‌مانند ندارد. امروزه او نامش را به جزیره‌ای در ایتالیا داده است.

 

فیلوکتتس (Φιλοκτήτης)

جنسیت: مرد

پدر: پویاس

مادر: دموناسا

پهلوانی که هرکول (هراکلس) تیر و کمانش را پیش از مرگ به یادگار به او داد. در راه عزیمت به تروآ، ماری او را گزید و زخمی شد و اودیسئوس او را در جزیره لمنوس رها کرد. اما وقتی یک پیشگو به آن‌ها می‌گوید که بدون تیرهای هرکول، تروآ فتح نخواهد شد، اودیسه می‌رود و فیلوکتتیس را برمی‌گرداند.

در ابتدای جنگ، پای فیلوکتتیس با یکی از همین تیرها زخمی می‌شود. او پاریس را با تیر خود کشت. داستان او، سوگ کسانی است که میان وظیفۀ وطن‌پرستی و عواطف انسانی گیر می‌افتند. سوفوکل، نمایشنامه‌ای به همین نام (فیلوکتتیس) دارد، که داستان آمدن اودیسه به دنبال قهرمان طرد شده از اجتماع است.

 

منلائوس (Μενέλαος)

جنسیت: مرد

پدر: آترئوس

مادر: آئروپه

منلائوس بنا بر ایلیاد هومر، پادشاه اسپارت بود. او برادر آگاممنون و همسر هلن تروآیی بود. وقتی منلائوس در سفر بود، همسر زیباروی او هلن با توطئه آفرودیت (ایزدبانوی عشق) به چنگ پاریس شاهزاده تروآ در آمده و به همین جهت منلائوس به سراغ خواستگاران قبلی هلن رفت و قولشان را به آن‌ها یادآوری کرد. منلاس با همکاری برادرش آگاممنون و دیگر آخه‌ایی‌ها با سپاهی بزرگ به جنگ تروآ رفتند که بر اثر آن پهلوانان سرشناس هر دو گروه کشته و تروآ نابود شد.

منلاس، ضعیف‌ترین و بی‌شهامت‌ترین سرکردۀ سپاه یونان است. در هیچ جنگی مستقیما با دشمن روبرو نمی‌شود و حتی بعد از پس گرفتن هلن، از تنبیه او عاجز است. منلاس در راه بازگشت به اسپارت، ۸ سال سرگردان می‌شود و یکبار دیگر هم هلن را که این بار به مصر رفته، گم می‌کند.

 

نئوپتولموس (Νεοπτόλημος)

جنسیت: مرد

پدر: آخیلوس (آشیل)

مادر: دیدامیا

او پورهوس نیز نامیده می‌شد. در جنگ تروآ شرکت داشت و «پریام» والی تروآ را کشت و پولوکسنا را بر مزار پدر قربانی کرد. پس از جنگ، آندروماخه بیوه هکتور را به عنوان پاداش گرفت. سرانجام در معبد دلفی به دست اورستس کشته شد.

 

- دورانت، ویل. تاریخ تمدن، یونان باستان (جلد دوم). ترجمهٔ امیرحسین آریان‌پور و دیگران. سرویراستار، محمود مصاحب. چاپ ششم. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸.

ISBN 964-445-00۱-9.

 

شخصیت‌های ایلیاد

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%AF%D9%87:%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AF

http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B1%D8%AF%D9%87:%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AF&oldid=11540032


تندوس

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D9%86%D8%AF%D9%88%D8%B3


کوه آتوس

http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%88%D9%87_%D8%A2%D8%AA%D9%88%D8%B3


ایزدان در ایلیاد

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%AF%D9%87:%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D8%AF%D8%B1_%D8%A7%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AF


افراد جنگ تروآ

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%AF%D9%87:%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%AF_%D8%AC%D9%86%DA%AF_%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%A2


فهرست شخصیت‌ها، مکان‌ها و رویدادهای افسانه‌ای یونان باستان

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%D8%8C_%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7_%D9%88_%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C_%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%A7%D9%86_%D8%A8%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%AF%D9%87:%D8%A7%D8%B3%D8%B7%D9%88%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%A7%D9%86%DB%8C

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%D8%8C_%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7_%D9%88_%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C_%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%A7%D9%86_%D8%A8%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86

 

به صفحه تلگرام ما بپیوندید، تاربرگ تاریخ روایی ایران:

https://t.me/oldhistor


نظرات 1 + ارسال نظر
آرتیاس شنبه 7 آذر 1394 ساعت 19:40 http://artiyas1986.mihanblog.com

درود بر شما مهرداد گرامی
در واقع من و شما هر دو یک عقیده رو به دو گونه متفاوت بیان میکنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد