ایران آینده

ایران آینده

بازنگری در تاریخ قلمرو میانی
ایران آینده

ایران آینده

بازنگری در تاریخ قلمرو میانی

سرزمین مزندرها


مهرداد ایران‌مهر

گمان می‌رود واژۀ فارسی «تَبَر» (برگرفته از تَپَر، تَپَرَه - ارمنیِ «تَپَر»)، در پی جابجایی واک «ت» به پیش از «پ»، از ریشۀ «پَرَت» پدید آمده باشد.(سنجیده شود واژۀ پارسی باستانِ «پَرَثو»، آسیِ «فِرِت /پِرِت/»، خُتَنیِ «پَدَه، پَرَتَه» و تُخاریِ «پُرَت، پِرِت»)
بدینگونه، پیوند قومی تَپوران و سرزمین تَپورستان (تَبَرستان، به جنگل‌هایش شهرت دارد /تَبَر/)، با پَرَشی‌ها و سرزمین پَرَشی (ایکتیوفاگی/کِفِن) آشکار می‌شود.

در نمودار ژنتیکی درج شده، تَپورها (مازندری‌ها و گیل‌ها) با دو نمایۀ نزدیک به هم MA و GI در شمال فلات ایران نشان داده شده‌اند؛ و چنانچه دیده می‌شود، ایشان نیز مانند دیگر ایرانیان دارای ساختار ژنتیکی آسیای غربی (ایرانی) هستند.(رنگ آبی فیروزه‌ای)

مسیر ژنتیکیِ حرکت پَرَشی‌ها به سوی غرب و به ویژه تپورستان، بسیار روشن است. بدینگونه که، نمایه‌های BA، PA، KA وMK در مازندری‌ها و نمایه‌های SI، GJ به طور ویژه در گیل‌ها دیده می‌شود. اما نکتۀ جالب آنکه، خاستگاه مورد نظر پَرَشی‌ها در جنوب‌خاوری فلات ایران، دقیقا همپوشان با گسترۀ فراوانی این نمایه‌ها است.
دلیل روشن ژنتیکی مشاهده شده، فرضیۀ زبانی مربوط به پیوند میان واژگان «پَرَت» و «تَپَر» را پشتیبانی می‌کند.
 


از سویی، زمانی که سخن از سرزمین «مازندران» در شاهنامه به میان می‌آید، ذهن‌ها به هر سَمتی روان گشته و بسیاری تلاش می‌کنند تا جایی برای مازندرانِ شاهنامه بیابند!

پیرامون جایگاه جغرافیایی مازندران، چالشی باعث انحراف اذهان در فهم موضوع شده است. آن هم اینکه، چنین گمان می‌شود مازندران حتما باید نامی خاص برای جایی و مکانی باشد. در حالی که، نام مازندران در اسناد کهن ملی صرفا نام خاص مکان نیست، بلکه جایگاهی با مشخصاتی خاص را می‌شناساند. اگرچه که، اطلاق نام مازندران به بخشی از دامنه‌های شمالی البرز، از زمان مغول (قرن هفتم) عمومیت یافت و به عنوان نام خاص آن بخش که از دیرباز تپورستان (طبرستان) نامیده می‌شد، به کار رفت.
یاقوت حموى نخستین جهانگردى است که نام مازندران را ذکر کرده و مى‏‌گوید، نمى‏‌دانم نام مازندران از چه وقت استعمال مى‌‏شده و با اینکه در کتاب‏‌هاى قدیم اثرى از این نام نیافته، استعمال آن در زمان‏‌هاى گذشته، همه جا معمول بوده است.
بنا بر نظر او، در حقیقت نام «طبرستان» بر تمامى نواحى کوهستانى و اراضى پست ساحلى اطلاق مى‌‏شد. کلمۀ مازندران نیز بر منطقۀ اراضى پست ساحلى که از آبرفت سپیدرود تا جنوب خاورى بحر خزر امتداد دارد، اطلاق مى‏‌گردید. سپس این کلمه یعنى «مازندران» بر تمام نواحى کوهستانى و ساحلى اطلاق گردیده و امروز دیگر نام «طبرستان» استعمال نمى‌‏شود.
از سویی، سفرهای پیاپیِ سام و دیگر پهلوانان از زابلستان به مازندران (تپورستان)، دلایل روشن انسان‌شناسی تاریخی از جمله مبارزه با مزن‌ها (غیرتپورها) و یاری به آسیب‌دیدگان نواحی جنوبی دماوند از فوران‌های آن داشته است
خنِنتَ (گرگان) طبق فرگرد یکم وندیداد، «چشمه و رود بیشمار، و دشت هموار دارد».
این سرزمین در بخش خاوری هرا (دُنباوند) واقع بود و به زمانی که نیاکان در دشت‌های جنوبی می‌زیستند، از درب‌های دوزخ (سرزمین اهریمن در اپاختر) شمرده شده و محل رفت و شد دیوان بود.
در کل، حضور مزن‌ها کهن‌تر از حضور تپورها در این منطقه است.
مزن، مزندر: بزرگ، عفاریت

-دانشنامه کاشان، ج۳
-فرهنگ پهلوی، سعید عریان
-پژوهش انستیتو پاستور فرانسه با همکاری مرکز مطالعات ژنتیک انسانی هدینگتون انگلستان، دپارتمان بیولوژیک ساپینزا از رم (ایتالیا) و دانشگاه آریزونا آمریکا.(کوینتانا - مورسی، ۲۰۰۴)


نظرات 1 + ارسال نظر
سهیل نظری شنبه 28 خرداد 1401 ساعت 22:07

درود بر شما وبلاگ خوبی دارید.من یک نظر دارم.درباره اینکه دودمانی پارسی در شمال ایران زندگی میکردند به نام امردان که در زمان اسکندر به ری و سمنان کوچیدند و آن نامهاشان تبدیل شد به دروازه کاسپین و نامهایی که در شمال بکار میرفت پس از آن در سمنان و ری بکار رفت.به نگاه من آماردان همان مازندرانی ها هستند و قومی بودند که زنان جنگاور داشتند.از آنجایی که نام مازندران به معنی زنان جنگو است باید آماردان را خیلی ساده تفسیر کرد به معنی غیر مردان یا نا. مردها یا زنان یا نامیراها یا جنگویان یا ایزدان یا الهه ها و شایدمند است آماردان همان آمازون ها باشند.اگر اینچنین باشد اینگونه شده آمارذون سپس آماذون سپس آمازون

درود
نک: دانشنامه کاشلن، جلد ۳

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد