از اوایل قرن هفدهم، اروپای غربی به پیشرفتهای علمی دست یافت و همزمان نیز به استعمار دیگر کشورها اقدام نمود.
به سخنی دیگر، نوعی سلطۀ علمی و سیاسی در جهان شکل گرفت که تاکنون نیز ادامه یافته است. برای توجیه این سلطه و کوچک شمردن ملتهای دیگر و یا حذف تدریجی آنها از صحنۀ تاریخ پیشرفت تمدن جهانی، حذف و مسخ، دو هدف قدرتهای مهم سیاسی جهان شد.
با حذف تدریجی برخی کشورها از این صحنه و جایگزینی خود به عنوان طراحان اصلی پیشرفت تمدن جهانی، دستاویز سلطه بر کشور مورد نظر را به دست میآورند.
اگر این عمل دشوار مینمود، اینک با مسخ تاریخ آن کشور و نیز بزرگنمایی کاذب بخشی از تاریخ مردم آن سرزمین، آنها را مشغول به آن مینمودند.
غافل از اینکه، این ابزاری برای ایجاد سکون و به معنی در جا زدن در زندگی یک ملت است و تا هنگامی که این در جا زدن باقیست، سلطهطلبان راضی هستند. زیرا در کنار این اتفاق، میتوانند به بهرههای سیاسی و اقتصادی خود دست یابند.
نکته:
تاریخ ایران، نه ۲۵۰۰ ساله است و نه ۷۰۰۰ ساله. ما خاستگاه تمدن جهان هستیم و تفسیر آن وابسته به نثبیت خط تاریخ استورهای ما میباشد.
تصویر:
سنگنگارههای تیمره، خمین (نوسنگی)
به صفحه تلگرام ما بپیوندید، تاربرگ تاریخ روایی ایران: