ایران آینده

ایران آینده

بازنگری در تاریخ قلمرو میانی
ایران آینده

ایران آینده

بازنگری در تاریخ قلمرو میانی

هخامنشی، نه پارسی...


مهرداد ایران‌مهر

هخامنشیان در کتیبه‌هایشان همواره خود را در ۴ لایه معرفی کرده‌اند:

-من داریوش/من خشیارشا (دمَنَ، خانه)

-پسر ویشتاسپ/پسر داریوش‌شاه (ویس، خاندان)

-هخامنشی (زَنَ، زَنتو، دودمان /ژنوس لاتین)

-پارسَ پارسَ/هیَ، پسر پارسَه‌ایی از پارسَه (دهیو، زادگاه /کهین)

-ایری‌یَ-خشَی‌ثیَ (خاستگاه /مَهین)

 

"پارسه‌هیَ" به معنی دهیو در دل یک واحد سرزمینی بزرگتر است. بنابراین از پارس صرفا به عنوان یک دهیو نام برده می‌شود.

داریوش در بند ۳ از کتیبۀ نقش رستم (DNa) می‌گوید:

به خواست اهوره‌مزدا، این‌ها مردمانی هستند که من در بیرون از "پارس (دهیو)" آن‌ها را گرفتم. من به آن‌ها شاهی کردم.

(سپس ۲۹ جمعیتِ سرزمینی، از مادی تا کاری را نام می‌برد)

مادی، ایلامی، پارتی، هراتی، باختری، سغدی، خوارزمی، زَرنگی، ارخوزی، ستیگدی، گنداری، هندی، سکایی امیرگی، سکاهای تیگرخود، بابلی، آشوری، عرب، مصری، ارمنی، کاپادوکیایی، لیدیایی، یونانی، سکاهای آن سوی دریا، تراکیایی، یونانی اسپیدوفوری ، لیبیایی، حبشی، مکی، کاری.


همچنین، بنیانگذار دودمان یعنی کوروش، خود را در منشور چنین معرفی می‌کند:

٢١- پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه انشان، نوهٔ کوروش (اول)، شاه بزرگ، [شاه] انشان، از نسل چیش‌پئیش، شاه بزرگ، شاه انشان...

می‌بینیم که، نه نام پارس در میان است و نه حتی نامی از هخامنش. شاهان انشان هستند، اما خود را هخامنشی می‌نامند. چون از مرتوهای سکایی (هخایی) هستند.

این امری مسلم است که هخامنشیان همواره خود را با صفت "هخامنشیه" معرفی کرده‌اند، نه پارسی.

کتیبهء کاخ کوروش، پاسارگاد:

"ادم کوروش خشایثیه هخامنشیه"

کتیبه‌های داریوش در بیستون، نقش رستم و تخت جمشید:

"من داریوش، پسر ویشتاسپ، هخامنشی"


ایشان در معرفی تباری خود نیز از داریوش به بعد، پس از هخامنشی بودن، از ترکیب "پسر یک پارسَه‌ایی از پارسَه" و سپس نسبت دادن خود به ایری‌یَ‌-خشَی‌ثیَ (ایران-شهر) بهره برده‌اند.


در کتیبهء نقش رستم داریوش (Dna)، می‌بینیم که او از عنوان "مرد پارسی" نام می‌برد و جمعیت دهیو پارس را که پس از کوروش انشانی و فرزندانش، توانستند شاهنشاهی را احیاء کنند، محور نیروی شاهنشاهی معرفی می‌کند. نیروی جمعیت‌هایی که باعث دستیابی به سرزمین‌های دوردست شده‌اند.

این طبیعی است و طبق همین کتیبه، نامی از پارس‌ها در میان ۲۹ جمعیتی که تخت داریوش از دهیوی پارس را بر دوش دارند، دیده نمی‌شود.

-اهوره‌مزدا خدای بزرگ است...

-شاه روی این زمین بزرگ تا دوردست...

-داریوش شاه گوید...

آنگاه خواهی دانست که نیزه مرد پارسی تا دوردست رفته است. آنگاه خواهی دانست که مرد پارسی دور از پارس نبرد کرده است.


در اصل، این رخدادنگاران دریا (اژه) و نویسندگان ایران دورهء اسلامی بودند که از هخامنشیان و جمعیت‌های زیر فرمان شاهنشاهی، با لفظ کلی مدی و پارسی (پارسیان) یاد می‌کردند.

هرودت: این بود جریان رخدادها که پارسیان برای ما بیان کرده‌اند. پارسیان باور دارند که خاستگاه کینه و دشمنی آنان با یونانیان، اشغال ایلیون (تروی) به وسیلۀ آخه‌ایی‌ها بوده است.

ابن بلخی: ضحاک از خواهرِ جمشید زاده بود، و جمشید او را به نیابت خود به یمن گذاشته بود. و نسابۀ پارسیان در نسب او چنین گفته‌اند...


سرانجام روزی این ذهنیات غلط باید از دامان تاریخ زدوده گردد. یکی از حقایق تاریخی این است که هخامنشیان هیچگاه خود را با عنوان "ما پارسیان" خطاب نکرده‌اند و کاملا با مفهوم ایرانشهر آشنا بوده و آن را به شکل "ایری‌یَ خشَی‌ثیَ" در کتیبه‌های معروفشان درج کرده‌اند.

این همان ترکیبی است که برخی با ساده‌انگاری و به دلیل عدم اطلاع دقیق از هجانگاری ترجمه‌های انگلیسی متن کتیبه‌ها (فونتیک)، آن را "آریا سیکا!" خوانده و متاسفانه در تبعیت از غربی‌ها، به "نژاد آریایی!" معنا کرده‌اند.

آن پسوند، در واقع خشَی‌ثیَ (xšaça) به معنای سرزمین-شهریاری است، نه سیکا یا چیچه (cica) به معنای غلط نژاد! این واژه (xšaça) در اینجا، حتی چیثره هم خوانده نمی‌شود.


به صفحه تلگرام ما بپیوندید، تاربرگ تاریخ روایی ایران:

http://t.me/oldhistor


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد