تمدن ایلام (هالتامتی)
عباس پارسافخر
هالتامتی سرزمینی باستانی بود که نخستین بار در هزاره پنجم پ.م در عرصهٔ جهانی ظهور پیدا کرد.
شوش قلب تپندهٔ این تمدن و پایتخت آن به شمار میرفت. قلمرو این تمدن، شامل استانهای کنونی خوزستان، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد، فارس، بوشهر و ایلام بود.
شهرهای مهم آن عبارت بودند از شوش و آنزان (خوزستان)، ماداکتو (ایلام)، خایدالو (لرستان) و لیان (بوشهر) که طوایف مختلف ایلامی در این شهرها سکونت داشتند. این طوایف عبارت بودند از:
آوانها، سیماشکیها، اپرتیها و انشانیها...
کتیبههای آشوری، نگارههای ایلامی و نیز سالنامههای بابلی توصیفاتی در مورد نظامیان ایلام داشتهاند. ایلامیها بر خلاف آشوریها که زرههای تیغهدار بر تن میکردند، فقط پیراهنی آستینکوتاه به تن داشتند که جلوی آن بلندتر از پشت آن بود و نوارهایی که از شانههایشان میگذشت و تیردان را بر روی کمر نگه میداشت.
اکثریت آنها فقط مسلح به یک کمان بلند بودند و تعداد کمی نیزه داشتند. ظاهرا آنها بر خلاف آشوریان عادت به شمشیرزنی نداشتند، زیرا یکی از کتیبههای آشوربانیپال چنین میگوید: «مدافعین شوش شکست خوردند. زیرا آنها بیش از اندازه به کمان و نیزه خود اعتماد کرده بودند.»
از گاریهایی که دارای چرخهای ۱۲ پره و ۱۶ پره بود، برای حمل و نقل استفاده میکردند و غالبا ۴ نفر بر آنها سوار میشد. سوارهنظام مسلح به نیزه بود و یارای مقاومت در برابر سوارهنظام مجهز آشور را نداشت، ولی در نبرد پیادهنظام از آنجا که پیادهنظام آشوری فشرده میایستاد، آماج حملات کماندارن ایلامی قرار میگرفت. چنانکه در جنگهای دوریلو و هلولا این اتفاق برای پیادهنظام آشوری افتاد که منجر به عقبنشینی آنان شد.
آشوربانیپال گارد سلطنتی ایلام را اینگونه توصیف میکند: «آنها زرهی نیمتنه در بر دارند و چکمههای بلند پوشیدهاند و کلاهخودی کرویشکل که دو گوش بلند آهنین داشتند و یک پر بلند در وسط آن که به عقب برگشته بود.»
اینها توصیفات به دست آمده دربارۀ نظامیان ایلام میباشد. ولی متحدین ایلام طور دیگری وصف شدهاند.
به طور مثال، کتیبۀ آشوربانیپال یکی از نیروهای متحد ایلام را چنین توصیف کرده است: «زره، شلوار و چکمههای چرمین در بر دارند و کلاهی پارچهای بر سر آنها قرار دارد که آن را به بند نگاه داشتهاند.»
به احتمال زیاد، این توصیف دربارۀ پارسیان باشد که به عنوان متحد ایلام در جنگهای هلولا و توللیز در کنار ایلام قرار داشتند.
دودمان «ایگای-هالکید» پس از اونتاشگال
پس از مرگ اونتاشگال پادشاه مقتدر سلسلۀ ایگای-هالکید، پسر او به نام کیدین-هوتران دوم به سلطنت میرسد. هر چند، کتیبهای یافته شده در شوش که مربوط به ٧٠ سال بعد از این ماجرا است، کیدین-هوتران را برادرزادۀ اونتاشگال و پسر پاهیر-ایشن معرفی میکند.
کیدین-هوتران دوم با دختری کاسی به نام دونیاش ازدواج میکند که حاصل این ازدواج اونتاشگال دوم بود. پس از کیدین-هوتران دوم پسرش اونتاشگال دوم زمام امور را به دست میگیرد. پس از او، کیدین-هوتران سوم به قدرت میرسد. در همین هنگام، پادشاه آشوری به نام تیوکالتی-نیورتای به بابل حمله میکند و پادشاه کاسی بابل یعنی کشتی-لیش که برادر همسر کیدین-هوتران سوم بود را برکنار و شخصی به نام انلیل-ندیم-شومی را دستنشانده خود در بابل قرار میدهد.
حملۀ آشوریها، بهانهای برای لشگر کشیدن کیدین-هوتران به بابل شد. بر طبق کتیبۀ بابلی، کیدین-هوتران سوم به بابل لشگر کشید و تا شرق دجله پیشروی و معبد ادیگمل-کالم را ویران میکند و پادشاه بابل به نام انلیل-ندیم-شومی تسلیم او میشود و ادد-شوم-اوسور پسر کشتی -لیش شاه قبلی بابل، توسط کیدین-هوتران به تخت سلطنت بابل مینشیند.
کیدین-هوتران سوم چندی بعد فوت میکند و پس از او هیچ کتیبه و منابعی باقی نمانده است که چگونه یکی از سرداران او به نام شوتروک-ناهونته اول قدرت را به دست میگیرد و سلسلۀ هایپرشان را به دست دودمان شوتروکی بنیان مینهد.
پس از شکستهای پی در پی شوتروک-ناهونته دوم از آشوریها، هالوشو-اینشوشیناک (شاه ایلام، ۶۹۸ قبل از میلاد) جای برادر خود را گرفت.
در این هنگام، شاه آشور سناحریب عازم مناطق جنوبی برای ریشهکن کردن آخرین بازماندههای قیام شخصی بابلی به نام مردوک-اپل-ایدین شد. هالوشو-اینشوشیناک شاه ایلام از این فرصت استفاده کرده و با لشگر خود وارد میانرودان شد. او شهر سیپار را فتح کرد و راهی بابل گشته و توانست آنجا را فتح و آشور-نادیم-شومی پسر سناحریب را اسیر کرده و به شوش بفرستد.
هالوشو برای ریاست در بابل شخصی بابلی به نام نرگال-اوشزیب را انتخاب کرد. نرگال-اوشزیب مامور ادامۀ جنگ در میانرودان و دفاع از سرزمین بابل در برابر آشوریها شد. سناحریب با دیدن این وضع، شخصا وارد صحنه شد و با سپاهی بزرگ حملهای علیه اتحاد ایلام و بابل ترتیب داد. نرگال-اوشزیب پیش از آنکه سناحریب دست به حمله بزند، توانست شهرهای اور (پایتخت باستانی سومر) و سیپار را تصرف کند.
سناحریب با لشگری که هیتیها نیز در آن حضور داشتند، به نرگال-اوشزیب حمله کرد. در جنگی که رخ داد، اتحاد ایلام و بابل از آشور شکست خورد و بار دیگر بابل به دست آشوریها افتاد.
از کتیبۀ سناحریب درباره این پیروزی چنین به دست آمده است: «نرگال-اوشزیب را خود اسیر کردم و او را همانند یک حیوان به زنجیر بستم و در قفس انداختم، و به آشور بردم، اسیران ایلامی را لبهایشان را بریدم و زندهزنده آنها را تکه تکه کردم.»
هالوشو-اینشوشیناک پس از این شکست، همانند برادرش شوتروک-ناهونته دوم از سلطنت استعفا و جای خود را به کوتیر-ناهونته دوم داد.
تصویر بالا بر روی کاخ آشوربانیپال در نینوا قرار دارد، صحنهای از به غنیمت گرفته شدن ارابه ایلامی توسط آشوریها را نشان میدهد و مضمون آن چنین است:
«تپتی-هومبان پادشاه ایلام که زخمی شده بود، توسط پدرش نجات داده شد و با کمک پسرش تام-ماری-تو (با تام-ماری-تو معروف اشتباه نشود) به داخل جنگلی فرار کردند و پنهان شدند. سربازانم به دنبالشان رفتند و به یاری ایشتار توانستد آنها را پیدا کنند. تپتی-هومبان ناامیدانه به پسرس گفت: پسرم کمان بردار و از خود مراقبت کن. توانستیم آنها را اسیر کرده و پسر را در مقابل چشمان پدر سر بریدیم و بعد تپتی-هومبان را سر بریدیم. اورتکو (با اورتکو معروف اشتباه نشود) که داماد تپتی-هومبان بود و از شدت تیرهایی که وارد بدنش شده بود، مینالید، رو به یکی از سربازان من کرد و گفت: بیا سر من را قطع کن و برای پادشاهت ببر و برای خودت شهرتی دست و پا کن.»
دودمان سوم اور
با مرگ کوتیک-اینشوشیناک پادشاه مقتدر ایلامی در ایران، اوضاع آشفته پدیدار گشت که حاکمیت گوتیها را در بر داشت.
ایلام و میانرودان در دست گوتیها بود. در میانرودان، سومریها که ١۵۰ سال پیش از آن از اکدیها شکست خورده بودند، بار دیگر کمر راست کرده و در لگش «گودهآ» توانست به حکومت برسد و بعد از آن هم در شهر اور حکومت جدیدی توسط شاه اورنمو تشکیل داده شد.(دودمان سوم اور)
بر روی یکی از مجسمههای گودهآ چنین نوشته شده است که، او در انشان توانسته است به یک پیروزی دست یابد. پس از گودهآ، دودمان سوم اور توسط پسر اورنمو یعنی شولگی در سال ٢٠٩۴ پ.م بار دیگر بر ایران تاختند و شولگی در یکی از کتیبههای خود میگوید: «ایلامیها را برای بازسازی معبد نین-گرسو در شهر لگش به کار گرفتم.»
در ایران (لرستان) خاندان سیماشکی (یکی از چند منطقه ایلامی) توانستند حکومتی محلی ایجاد کنند. سیماشکیها توان پس گرفتن شوش از سومریها را نداشتند. از همین رو به زاگرس بسنده کردند. شولگی با دیدن تشکیل حکومت سیماشکی، به سمت آنها تاخت و توانست سیماشکیها را دستنشانده خود کند. همچنین توانست دیگر مناطق ایران از جمله سرزمین پَرَشی و لولوبی را به تصرف در آورد. شولگی برای استحکام روابط با سرزمینهای فتح شده، یکی از دختران خود را به ازدواج شاه پَرَشی درآورد. در سال ٢٨ از حکومت شولگی، قیامی توسط ایلامیها در انشان رخ داد که شورشیها با دیدن سپاه شولگی بدون جنگ تسلیم شدند. پس از آن، شولگی شخصی به نام زریقوم را به حکومت انشان گمارد. همچنین شولگی برای جلب رضایت ایلامیها، معبد اینشوشیناک را بازسازی کرد و از کتیبۀ آن این جمله به دست آمده است: «من شولگی پادشاه نیرومند سومر برای خدایی محبوب به نام اینشوشیناک این معبد را از نو ساختم.»
همچنین در اواخر حکومت ۴٨ سالۀ خویش، طرحها و استحکامات دفاعی و لشگرهای متعدد که برگرفته از سرزمینهای مستعمره خویش بود، ایجاد کرد. نظام لشگرهای جدید شولگی که به سبک خویش ایجاد کرده بود، بر پایۀ گروهای ٢۵ تایی بود و هر لشگر از صدها گروه ٢۵ نفره تشکیل میشد. شولگی در چهل و هشتمین سال سلطنت خویش در اوج اقتدار فوت و جای خود را به پسرش امرسین داد.
بعد از فوت شولگی پادشاه مقتدر سومری در سال ٢٠۴۶، اَمَرسین به جای شولگی بر تخت نشست. در این هنگام شخصی به نام خوخنور در ایران و منطقۀ انشان قیام کرد که این قیام توسط امرسین سرکوب شد. امرسین بر خلاف پدرش شولگی که حس فروتنانهای نسبت به مردم تحت اختیار خود داشت، نه تنها کار ساختمانی در ایلام انجام نداد بلکه در شوش معبدی برای انلیل یکی از خدایان سومری ساخت که کتیبهاش چنین است: «من همانند خدا و محبوب خدای انلیل، سلطان نیرومند، پادشاه سومر و چهارگوشۀ جهان.»
امرسین پس از ٨ سال سلطنت، در سال ٢٠٣٨ فوت میکند و جای خود را به شوسین داد.
همزمان با شوسین، در ایران حاکم ایلام از طوایف سیماشکی در لرستان به نام گیرنم که دستنشانده سومر بود، نتوانست کاری در برابر نوسومریها از پیش ببرد و طبق کتیبههای سومری به شاه سومر خراج پرداخت کرده است. شوسین همانند پدرش شولگی که دختران خود را به ازدواج حاکمان دستنشانده درمیآورد، او نیز یکی از دختران خود را به ازدواج حاکم انشان درآورد که کتیبهای دربارۀ آن چنین میگوید: «نمایندهای از سوی حاکم انشان به نام دیسلهوپ وارد اور شد و عروس سومری را به همراه مقدار زیادی کوزههای روغن، کره، لبنیات و... با خود به انشان برد.»
چندین سال بعد، شخصی به نام زیرینگو در کوههای زاگرس در منطقهای که زبشلی گفته میشد، سر به طغیان گذاشت. شوسین قیام را سرکوب و او را اسیر کرد و به اور برد و به جای او ایندیتو را گماشت. مدتی بعد، اینبار ایندیتو سر به شورش گذاشت و طبق کتیبۀ سومری ١١ منطقه در ایران به فرماندهی ایندیتو با هم متحد شده و سر به شورش گذاشتند. شوسین توانست هر ١١ سردار شورشی را دستگیر کند و به سومر ببرد.
پس از این واقعه، امرسین شخصی به نام توکین-هت-میگریش را به فرمانداری آنجا انتخاب و یکی از دختران خود را هم به ازدواج او درآورد.
مدتی بعد، شوسین در سال ٢٠٢٩ پ.م فوت و جای خود را به پسرش ایبیسین داد. با روی کار آمدی ایبیسین، حاکم سیماشکی ایلام در ایران به نام انپی-لوپن با اتحاد با اقوام زاگرسنشین و سپاهی که ایجاد کرده بود، برای آزادسازی مناطق جنوبی از قید سومر به این مناطق یورش برد و توانست شوش و آوان را فتح کند. ایبیسین با دیدن این وضع، با سپاهی بزرگ به سمت انپی-لوهن آمد و در جنگی که رخ داد، ایبیسین پیروز و انپی-لوهن اسیر و به اور فرستاده شد.
در سال ٢٠١۶ پ.م، بار دیگر قیامی بینتیجه از سوی ایلامیها صورت گرفت و آنها بار دیگر مطیع شدند. اوضاع بدین منوال پیش رفت تا اینکه آموریهای (مرتوهای ایرانی) به سومر حملهور شدند. در نبردی که میان سپاه سومر که فرماندهی آن را شخصی به نام ایشبی-اِرَه برعهده داشت، آموریها به پیروزی دست یافتند.
در حالی که دولت سومر مشغول نبرد با مهاجمان بود، ایرانیان از فرصت استفاده کردند و حاکم سیماشکی ایلام به نام تپتی-هوتران با اتحاد با منطقه زبشلی و منطقهای دیگر به نام «سو» که در زاگرس قرار داشت، توانستد خوزستان را فتح و سپس به سمت میانرودان حرکت کنند.
تپتی-هوتران توانست تا پایتخت سومر پیشروی کند و در نزدیکی شهر اور پادشاه سومر ایبیسین را شکست دهد و بدینگونه شهر اور به دست ایلامیها و متحدانشان افتاد.
پس از فتح اور، مجسمۀ ایزدبانوی «ایننه» به عنوان غنیمت به شوش برده شد و ایبیسین که اسیر تپتی-هوتران شده بود توسط او به پیش یکی از دخترانش که همسر برادر تپتی-هوتران میشد در سرزمین انشان فرستاده شد و تا آخر عمر در حبس خانگی بسر برد.
تپتی-هوتران توانست شهرتی بینظیر پیدا کند و به احتمال زیاد نام «کدرولاعمر» که در تورات به عنوان فاتح میانرودان آمده است، همان تپتی-هوتران باشد. هرچند نظریاتی دال بر این وجود دارد که نام کدرولاعمر با کوتیر که یکی از اسامی ایلامی باشد، قرابت دارد.
-تاریخ و تمدن ایلام، یوسف مجیدزاده
-سومر و سومریان، هریت کرافورد
-باستانشناسی ایلام، دانیل.تی.پاتس