نخست سنجیده شود واژۀ اوستایی «سَرَه (سر)» در پیوند با واژۀ لووی هیروگلیفیِ «شَری (بالا)»(از گونۀ سَتِم)، در برابرِ واژۀ یونانیِ «کَرَه /کر/ (سر)»(از گونۀ کِنتوم)؛
واژۀ اوستایی «سرو /س صامت/ (شاخ)» در پیوند با واژۀ لووی هیروگلیفیِ «سورنَه، شَوَتَر (شاخ)»، در برابرِ واژۀ لاتین «کُرنو /کُرن/ (شاخ)»(وامواژۀ عربیِ «قرن /شاخ/، ذوالقرنین»).
در افسانۀ هُروس (خداشاهین مصری)، «مدی (مذای)» مورد اشارۀ خدای «سِت» قرار میگیرد، که اشاره به مردم بیگانۀ ماد در مصر است.
اگرچه، خدای «هُروس» نیز خدایی بیگانه (غیرمصری) و از سرزمینی دوردست (خاوری) به شمار میرفته که در دورانی کهن دستنشاندۀ پارسها بوده است.(بازگوکنندۀ ورود پارسهای پیش از هخامنشیان همراه با مادها به مصر)
*«هُروس» حاصل ازدواج ایزیس و اوزیریس، و نوۀ «رع (خدای خورشید)» بود.
مهمترین خدا در دوره قدیم مصر، خداوند خورشید با سرِ «باز (شاهین)» به نام «رع» بود. مصریها معتقد بودند که او هر روز در شرق متولد میشود...
«رع» را به لحاظ معنایی با «ره» که جزء دوم واژههای «اهوره» و «میثره» باشد، نزدیک و حتی یکسان میدانند.
«میثرَ» خدای روشنی آسمانی است (دوستخواه، وندیداد، فرگرد ۲۲، بخش یکم، زیرنویس، ص ۸۸۵)
درباره نام این ایزد، باید گفت از دو جزء ساخته شده:
بخش اول «میث» که به معنی استوره و افسانه است و در زبانهای همریشه با فارسی مانند انگلیسی (Myth) در آلمانی (Mythos)، فرانسوی (mythe) یونانی (μύθος) سوئدی (myt) به کار میرود.
بخش دومِ این نام «رَه» یا «را» است که به معنی روز و روشنایی است که با «روز» در فارسی همریشه است.
«اهورهمزدا» نیز از دو جزء «اَهوره» و «مَزدا» (مزداه) ترکیب یافته است. جزء نخست همان است که در سنسکریت «اَسورَه» گویند. اهوره در اوستا به معنی بزرگ و سرور، به عنوان صفتی برای ایزدان مهر و اپامنپات هم به کار رفته است. (دوستخواه، ۱۳۸۹: ۹۳۶.)
«اهوره» از دو جزء تشکیل شده، بخش اول «اهو» است. اَهو (=جان) در پهلوی آن را اَخو (axw) گویند. (دوستخواه، ۱۳۸۹: ۹۳۵.)
بخش دوم نیز مانند بخش دوم «میثرَ (میتره)» به معنای روشنایی است و از همان ریشه است.
هیکسوسها پیرامون ٣٧٠٠ سال پیش (سدۀ ١٧ پ.م) به مصر رخنه میکنند و دورۀ «فترت دوم» در این سرزمین آغاز میشود.(دورۀ «فترت نخست» را آموهای ایرانی پیرامون ۴٢٠٠ سال پیش در دوران دودمان ششم باعث گردیدند)
هیکسوسها با خود عنصرهای زبانی و نیز پدیدههای مادّیِ فرهنگ و تمدن ایرانی را از نو به مصر میآورند.
مصریان در طول تاریخ، تنها دو قوم را «هیکسوس» نامیدهاند. یکی خودِ هیکسوسها، که آنان خود را «آمو» میخواندند و دیگری هخامنشیان را که ١٢ سده پس از هیکسوسها گام به مصر گذاردند.
در مصری، واژۀ «هَخاخست (هَکاخست)» به معنی «هخایی بیگانه» و در پارسی باستان نام «هخامنش» به معنی «با منش دوستانه» است.
واژه ذوالقرنین در قرآن به معنای فردی است که دو شاخ در بالای سر او قرار دارد. همانگونه که در تصویر حجاری شده کوروش در پاسارگاد دیده میشود؛ کلاهی با دو شاخ در بالای سر او، به خوبی نمایان است.
در ترجمه تفسیر المیزان جلد ١٣ صفحه ۵٣٩ آمده: «در کتاب دانیال هم خوابى که وى براى کورش نقل کرده، به صورت قوچى که دو شاخ داشته دیده است».
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان آورده است: اگر ذوالقرنین قرآن، مردی مومن به خدا و به دین توحید بوده، کوروش نیز این چنین بوده و اگر ذوالقرنین، پادشاهی عادل و رعیت پرور بوده، کوروش نیز چنین بود.
احوال کوروش، در داستان ذوالقرنین در سوره کهف (آیات ٨٣ تا ٩٧) آمده است:
و از تو دربارهٔ ذوالقرنین میپرسند. بگو: برای شما از او چیزی میخوانم. (۸۳) ما او را در زمین مکانت دادیم و راه رسیدن به هر چیزی را به او نشان دادیم. (۸۴) ... گفت: این رحمتی بود از جانب پروردگار من و چون وعده پروردگار من در رسد، آن را زیر و زبر کند و وعده پروردگار من راست است. (۹۸) (قرآن ۱۸:۸۳ تا ۱۸:۹۸ ترجمه فولادوند).
آیههای مربوط به ذوالقرنین در تفسیر آیههای ۴ تا ۸ سوره اسراء که پیرامون بنیاسرائیل است:
آیه ۴- ما به بنیاسرائیل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که دو بار در زمین فساد خواهید کرد، و برتریجویی بزرگی خواهید نمود.
آیه ۵- هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، مردانی پیکارجو را بر شما میفرستیم... (حملهٔ بختالنصر)
آیه ۶- سپس شما را بر آنها چیره میکنیم و اموال و فرزندانتان را افزون خواهیم کرد... (مساعدت کوروش به یهودیان)
*«ذوالقرنین» یعنی دارای دو شاخ (بر روی کلاهخود).