شخصیتهای تاریخی زیر همگی در کودکی مورد تهدید بودهاند و به گونهای نجات یافتهاند تا رسالتی بزرگ را به انجام رسانند، شامل فریدون، کیخسرو، بختالنصر، کوروش، سارگن اکدی، پرسئوس، داراب و روایت متاخر تورات دربارهٔ موسی. در روایات مذکور، چند تن از این شخصیتها همچون سارگن، پرسئوس، داراب و موسی جهت رهایی از خطر، توسط مادرانشان در زنبیلی بر روی آب رها میشوند.
میدانیم که افسانهٔ بنیانگذار در فرهنگها وجود دارد، و اصولا بنیانگذاران دودمانها و دولتها و آیینهای برجسته در تاریخ همگی زادن و مرگی مبهم و پیچیده در غبار زمان دارند. این سنت، دستکم در تاریخ قلمرو میانی و افراد شناخته شدۀ آن کاملا مرسوم و رایج بوده است.
در سبک و روال این نوع افسانهٔ ولادت، معمولاً این شباهتها به چشم میخورد. قهرمان از پدر و مادری از عالیترین طبقهٔ جامعه به دنیا آمده و معمولاً پسر پادشاه است. تولد او در پی بروز دشواریهای سخت مانند یک دورهٔ خودداری یا سترونی طولانی صورت گرفته یا پدر و مادر او گرفتار ممنوعیتها و موانع خارجی بودهاند و میبایست با هم روابط پنهانی برقرار کنند. هنگام بارداری یا پیش از آن یک پیشگویی خبر داده که تولد بچه سبب بروز واقعهٔ شومی خواهد شد و معمولاً پدر مورد تهدید قرار میگیرد. در نتیجه، پدر یا قیم، به کشتن نوزاد یا افکندن او به کام خطرات عظیم فرمان میدهد. عموماً کودک را در سبدی گذاشته به جریان آب میسپرند. آنگاه کودک توسط جانوران یا افرادی مثلاً چوپانان نجات مییابد و جانور پستاندار یا زنی از مردم عادی به او شیر میدهد. در زمان بزرگی پس از حوادث و سرگذشتهای زیادی، پدر و مادر والاگوهرش را بازمییابد.
همانگونه که آمد، در میان شخصیتهایی که این افسانه دربارهشان صادق است نامهای زال، سهراب، سارگن، گیلگمش، موسی، کوروش، روموکولوس (فرزند آینیاس تروآیی) و... برایمان آشناست. رانک توانسته است در کتاب افسانهٔ تولد قهرمان که در سال ۱۹۵۹ منتشر شده، تعداد زیادی از این قهرمانان که در استورههای اژهای نیز دارای کودکی نظیر هم بودهاند مانند ادیپ، کارنا، پاریس (پسر پریام)، تلفوس، پرسه(ئوس)، هراکلس (هرکول)، آمفیون، زئوس (دئوا اوستایی و شیوای هندی) و... را گردآوری نماید.