کریسمس به شما و خانوادۀ گرامی هیچ ربطی ندارد،
شب چلّهتان خجسته باد
در روزگاران کهن، «آیین مهر ایرانی» به دست ایرانیان در ایرانزمین، و آنگاه چندین سده دورتر در اروپا گسترش یافت. سپس به دست رومیان در اروپای غربی و شمال آفریقا پراکنده شد، و ایشان نیز ایزد مهر را با باورهای خویش دربارۀ خدایان و به ویژه «خدای آفتاب» درآمیختند. نام مهر (میترا) در وِداهای هندی نیز به چشم میخورد.
به هنگام زایش عیسی (مردی بود از شهر جلیل، و با نوگویی و بدعتگذاری در دین یهود، در کوههای لیبیه کشته شد) آیین مهر در سرتاسر اروپا گسترده بود. این آیین، سدههای پیاپی در آن سرزمینها جایگاه والایی داشت، و آنگاه در سدۀ چهارم «کنستانتین» آیین نو (مسیحیت) گرفت و در جایگزینی آن به جای آیین مهر ایرانی، کوشید. اما از آنجا که کشیشان نتوانستند این آیین را جایگزین آیین مهر کنند، به ناچار همۀ داشتههای آن را پذیرفته و در آیین خویش جای دادند.
شب چله (کریسمس):
نزدیک به ۴ سدۀ پیش، کشیشهای انگلیسی در نشستی بر آن شدند تا آغاز سال اروپاییان را که برابر با نوروز ایرانی (۲۵ مارس) بود، به ماه ژانویه برده و سالی نو برای خود بنیان نهند. اما از آنجا که ایشان دستمایهای درخور در فرهنگ خویش نیافتند، بنابراین باز ناچار شب چلۀ ایرانی را که اینک در گاهشمار ایشان برابر ۲۵ دسامبر (۴ دی) بود، کریسمس و آغاز سال میلادی نامیدند.
(چنانچه آغاز سال ایشان را همان ماه مارس فرض نماییم، معنای نام ماههای میلادی درست از آب در میآید، مانند سپتامبر: هفتم، اکتبر: هشتم، نوامبر: نهم، دسامبر: دهم. این در جایی است که میدانیم اینک در گاهشمار میلادی، سپتامبر ماهِ نهم، اکتبر ماهِ دهم و ...، است)
آناهیتا (مریم):
آناهیتا (آناهید، ناهید) ایزد آبهای روان و ایستا، و نماد پاکی در باورهای کهن ایرانی و همان ایزد ناهیتی در ایلام باستان است؛ و در استورهها چنین آمده که آناهیتا در بلندترین شب سال (چلّه)، ایزد مهر (رهاییبخش، مَسحشده) را به زاد برمیآورد.(زایش مسیح از مریم پاک) بدینگونه از فردای آن روز، رفتهرفته روزها بلندتر شده و پرتوهای خورشید درخشندگی بیشتری میگیرند. فرنام «مسیح»، در عهدعتیق با نام کوروش بزرگ پیوند دارد و ۴۸ بار در آن گرامی داشته شده است.
کبیسه:
مسیحیان ۲۵ دسامبر را روز زایش پیامآور خویش میدانند. این روز، نخست برابر بوده با ۲١ دسامبر، و به فراخور زایش مهر در آیینهای ایرانی (یکم دی)، در آن سامان نیز گرامی داشته میشده است. کشیشان از برای آشنا نبودن با کبیسۀ ایرانی، نتوانستند سال را کبیسه کنند. بنابراین در تاریخِ روایی آمده که ۳ مُغ ایرانی به اورشلیم رفته و کبیسه کردن را به ایشان آموختند، و چنین بود که این روز در ۲۵ دسامبر (۴ دی) آرام گرفت و آن روز را روز زایش مسیح (کریسمس) خواندند؛ که تا آن هنگام، روز ششم ژانویه شمرده میشد.
گردونۀ مهر - چلیپا (صلیب):
گردونۀ مهر نمادی است از گردونۀ گردون (آسمان)، که راستگَرد میباشد. بدینگونه که این نماد (+) همانند دو z بر هم است.(نماد نازیها نیز برگرفته از همین نماد ایرانی بوده، اما چپگرد و به مانند دو s بر هم میباشد) در استورهها آمده، ضحاک به روزبانان خویش فرمان داد تا ایرانیانِ سرپیچ را، بر همان گردونهای (مهر) که میپرستند، بیاویزند. نگاره گردونۀ مهر، هنوز هم بر روی بسیاری از مهرازی(معماری)های ایرانی به چشم میخورَد. از آنگونه، پرستشگاه کهن چغازنبیل و نیز سازههای نوینتری چون منارۀ مسجد نایین و دربهای چوبی پرستشگاهها، و بسیاری سازههای دیگر در فلات ایران، که تاکنون برجای مانده است. و اما بخشی از نگارهها و سازههای نوینتر (اِسلیمی) نیز این نماد را در دل خویش جای دادهاند. این نگاره بر کنارۀ گنبدهای امروزی با چند دندانۀ افزوده، همانند ۴ واژۀ «علی» که ته آنها به هم چسبیده، دیده میشود! همچنین این نماد در آیین صلیبیون نیز دیده میشود و این گردونه که در زبانهای ایرانی «چلیپا» نام دارد، در آنجا نامهای چلیپ، چلیب و سرانجام صلیب به خود گرفته است.
ایزد مهر (بابانوئل):
ایزد مهر بر گردونهای شتابان و زیبا که ۴ اسب سپید آن را میکشند، سوار است. این ایزد بزرگ، جامهای سرخرنگ به تن داشته و ریشی بلند و انبوه چهرهاش را پوشانده است و خوشبختانه هنوز هم نگارههای بسیاری از آن، در کوهها و کوهستانهای ایران برجاست.
اما، اینک بیاییم و یک تن با همین ویژگیها را یک کلاهبوقی سرخ با منگولهای آویخته به آن بر سرش نهاده و سپس او را بر گردونهای که به جای چرخ، اینک دو تیغۀ آهنی دارد (سورتمه) و نیز به جای ۴ اسب، اکنون ۴ گوزن شمالی آن را به دنبال میکشند، بنشانیم. یاد چه چیزی میافتید؟
سرو (کاج):
سرو درختی است همیشه سبز که در فرهنگ ایرانی از جایگاه والایی برخوردار است. برای نمونه، «سرو سپند کاشمر» که به فرمان متوکل عباسی بریده شد و آن را به سامرا بردند. اما ایرانیان به یادبودش، «بُته جقه» را که نگارۀ سروی خمیده است، بر روی تاروپود قالی و دیگر بافتههای خویش جاودان نمودند. ایرانیان در هنگامی که سرما همه جا را فرا گرفته (شب چله)، شاخهای از درخت سرو را در خانه آذین میبستند تا نمادی از سبزی و تازگی در خانهشان باشد. امروزه هنوز هم در بخشهای غربی کشورمان، دختران شاخهای سرو را در شب چله آذین بسته و همراه آن، گشایشِ بخت خویش میخواهند. این باور زیبای ایرانی، به همراه آیین مهر به باخترزمین رفت و از آنجا که درخت سرو بومی ایران است، ایشان شاخهای از کاج را در آن شب آذین بستند. اما سپستر، این کار از سوی ایشان نیز به فراموشی سپرده شد، تا آنکه در سدۀ هجدهم میلادی، کشیشی آلمانی دوباره آن را فراگیر نمود.
مهرابه (کلیسا):
مهرابهها جایگاه ویژۀ پرستش «مهر- میترا» بوده و نشانههایی از این ویژگی هنوز هم در زورخانهها و آیین درویشان به چشم میخورد. همچنین خوبست بدانیم که بیشتر کلیساهای اروپا بر ویرانۀ مهرابهها بنا گردیده است. برای نمونه، واتیکان بر روی مهرابهای کهن بنا شده که هنوز هم نشانههای فراوانی از آیین مهر در زیرزمین آن به چشم میخورد. زندهیاد دکتر محمود حسابی، تنها ایرانیی بود که توانست آنجا را از نزدیک ببیند.
هفت (هفته):
هفت از شمارگان سپند ایرانی بوده و برآمده از ۷ سَکرنۀ (کره) آسمانی «خورشید، ماه، تیر (عطارد)، ناهید (زهره)، بهرام (مریخ)، کیوان (زحل) و هُرمزد (مشتری)» است، که نخستین بار ایرانیان آنها را در میان اَختران آسمان بازشناختند. این شماره، جایگاه بلندی در فرهنگ ایرانی داشته و از آن میان، ایرانیان هفت روزِ هفته را بر پایۀ آن ۷ کرۀ آسمانی پی نهاده و نام آنها را بر روزهای هفته نهادند. برترین روزها، روز مهر بود که «خور- شید (روز خور)» نامیده شد. این روز به همراه آیین مهر ایرانی به اروپا رفت و Sunday (روز خورشید) نام گرفت؛ و همانگونه که میدانیم، اینک روز نیایش ایشان در کلیساها، همین روز است.
(نمونههای دیگر، Monday: روز ماه، Wednesday: روز تیر، saturday: روز کیوان و ...)
عهد جدید (انجیل):
پَسبینیهایی از عزرا، یرمیا، حزقیال، یشعیا و دانیال (برای مثال، عقاب آسیا)، در پسِ دربند شدن به دست بختالنصر و سپس آزادی به دست کوروش بزرگ و نیز پیرو آشنایی با فرهنگ ایرانی در بابل، همان عهدعتیق است. اگرچه ایشان آنها را پیشبینیهای پیامبر خویش نامیدهاند! بازنویسی آن نوشتهها در ۷ و ۹ نگارش (روایت)، همان انجیل است.
اَرغنون (اُرگ):
پیروان مانی، پیامآور ایرانی (به هنگام شاهنشاهیِ شاپور یکم ساسانی)، پرستشگاههایی به نام نگارستان برپا ساخته بودند و بر دیوارههای آن، نگارههایی از آفرینش و فرجام جهان به چشم میخورد. این نمادها امروزه در نگارگریهای دیوار و شیشۀ کلیساها دیده میشود. همچنین سازی بادی به نام اَرغنون، به هنگام نیایش در آنجا نواخته میشد. ساز اُرگ (اوروک) نیز برگرفته از همان ساز بادی ایرانی است و امروزه به هنگام نیایش، در کلیساها نواخته میشود.