البرزکوه رشتهکوه بزرگی است که از قفقاز تا افغانستان و هند ادامه دارد.
(فرهنگ جغرافیای شاهنامه)
سپردش دمان تا به البرزکوه
که بودش بر آنجا کنام گروه
به پیمان چنین رفت پیش گروه
چو بازآوریدم ز البرزکوه
نظر عمومی زبانشناسان بر اینست که دگرگونی «س» به «هـ» در دوران پسین صورت گرفته است، مانند دگرگونی «اَسورَه» به «اَهورَه/مَزدا/ (سرور دانا)»، «سور به هور»(خورشید) یا «سومَه به هَئومَه»(گیاه و نوشابۀ جاودانگی). اگرچه که زمان واقعی تبدیل /«س» به «هـ»/ در زبانهای ایرانی روشن نیست.
زبانشناسان نیز در این زمینه همسخن نیستند، به ویژه که در برخی زبانهای ایرانی هنوز گونۀ «س» بر جای مانده است، مانند واژۀ کُردی «ماسی (ماهی)».
در گاثَههای (گاهان) اوستا، دگرگونی «سَپتَه (هفت)» به اوستاییِ «هَپتَه (هفت)» و نیز اکدی «هَپتَهرَه»(واژهای در پیوند با پرورش اسب)(خاور نزدیک، نیمۀ هزاره دوم) انجام پذیرفته بوده است.
پس چه بسا در برخی گویشهای ایرانی، این دگرگونی آوایی بسیار پیشتر صورت گرفته بوده باشد.
هَخاها و سَکاهای ایرانی خویشاوند بودهاند.(تبدیل مرسوم «س» به «ه» مانند سپتا/هفت و «ک» به «خ» مانند پرژک/برزخ)
هفترود (در اوستا):
در بندهش، با نام «هفتهندوگان» آمده و با هندوستان یکی دانسته شده است.(پتیارۀ دشتان [همانند وَرِنَه] و گرمای سخت)
در منطقۀ پنجاب (سرچشمههای سند)، چند رود کوچک هست که به هم میپیوندند و سِند (تبدیل /س به ه/) را تشکیل میدهند. این ناحیه، درازای اندکی از خاورِ «وئهکرته (کابل)» دارد.(سند: پهلو، کنار)
اینجا (هفترود) نزدیک پیشانسه است که فریدون در آن با «دیوان شمالی» برخورد میکند.
اوستاییِ هره-برزَئیتی، پهلویِ هربرز و فارسیِ البرز
(هره: کوه، بَرزئیتی/بُرز: بلند)