پژوهش و نگارش: سورنا فیروزی
تنظیم متن (کنونی): مهرداد معمارزاده طهران
http://www.payampars.net/1390-یافتههایی-نو،-پیرامون-سنگنگارۀ-سرپل-ذهاب-سورنا-فیروزی.html
https://www.balatarin.com/permlink/2013/9/17/3401052
پژوهش زیر بخشی از پایاننامۀ «سورنا فیروزی» دانشجوی کارشناسی ارشد باستانشناسی دانشگاه تهران، بر روی نقشبرجستۀ انوبنینی است که در سال جاری به دست آمده. این پژوهش که با مجوز پژوهشکدۀ باستانشناسی کشور و هماهنگی معاونت ادارۀ میراث کرمانشاه در حال انجام است، با هدف نگرشی بر میزان صحت گزارشهای کلاسیک یونانی و میانرودانی دربارۀ نقشبرجستههای کرمانشاه تعریف شده است.
وی در روند انجام پژوهشها برای تکمیل این پایاننامه با عنوان «بررسی نقوش برجستۀ کرمانشاه از 2000 تا 550 پ.م و تطبیق آن با گزارشهای کلاسیک میانرودانی و یونانی» و هنگام عکسبرداری از کتیبۀ ”انوبنینی“ در ”سرپلذهاب“، به نتایج شگفتانگیزی دست یافت.
کتیبۀ انوبنینی یکی از دیرینهترین سنگنگارههای جهان است که در 120 کیلومتری کرمانشاه و در شهرستان «سرپلذهاب» و بر فراز صخرهای نامور به «میانکل» قرار دارد. با توجه به شباهت بسیار میان نقشبرجستۀ انوبنینی و سنگنوشتۀ بیستون، میتوان مقدمات ثبت آن را در فهرست یادمانهای جهانی آماده کرد.
***
فروردین امسال برای انجام پژوهشم به عکسبرداری از کتیبۀ انوبنینی سرپل ذهاب مشغول بودم که در تصاویر، به موارد تازه و قابلتوجهی در سنگنوشته برخوردم. این موضوع را با استادانم در دانشکدۀ باستانشناسی دانشگاه تهران در میان گذاشتم. آنها گفتند برای به دست آوردن یافتههای دقیقتر، باید بر روی کوه داربست زده و از فاصلۀ بسیار نزدیک به تصویربرداری بپردازم، که پس از گرفتن پروانه از مسئولان میراث فرهنگی استان کرمانشاه، این مهم انجام شد.
در این بررسی، نکتههای جالبتوجهی به چشم میخورد. مواردی چون هماهنگیهای چشمگیر این نقشبرجسته با برخی از گزارشهای کلاسیک یونانی چون کتاب دوم ”دیودور“ و توضیحات ”اوسبیوس“ که به نقل از ”کتسیاس“، ”الکساندر پلی هیستور“ و ”کفالیون“ نوشته شدهاند.
ما امروزه به لطف نوشتههای ”هرودوت“ میدانیم که حدود منطقۀ ماد کجاست و اینکه باید کشفیات باستانشناختی را از چه دوره تا چه دورهای منسوب به دورۀ ماد بدانیم. این دوره امروزه از حدود سدۀ نهم و هشتم پیش از میلاد تا سدۀ ششم پیش از میلاد و در نواحی همدان مانند نوشیجانتپه، باباجانتپه و مانند اینها دانسته میشود. اما نکته اینجاست که ما اینک از بررسی همۀ نوشتههای یونانی در مطالعۀ امکان وجود دورههای کهنتر مادی، دور ماندهایم. مانند نمونه اسناد یونانی دیگری که از دورههای کهنتر مادی در منطقۀ باختر فلات ایران، پیش از دورۀ مورد نظر هرودوت، یاد کردهاند و در بالا یادآوری شد.
در یکی از این موارد، یاد شده است که یک فرمانروای به ظاهر داستانی، به نام ”نینوس“، نزدیک به ١٢٠٠ سال پیش از المپیک نخست یونان (یعنی نزدیک به ٢هزارسال پ.م)، لشگرکشیهایی را در باختر و شمال باختر فلات ایران و همچنین میانرودان انجام میدهد و شماری فرمانروا را اسیر میکند. در کنار این اسیران میانرودانی، از یک شاه مادی هم نام برده شده است.
تاکنون این توضیحات کلاسیک را یک افسانۀ نادرست و بیپایه میانگاشتند. اما با توجه به اعتبار و میزان درستی کتاب اول ”دیودور“ دربارۀ شمار و ترتیب فراعنۀ مصر، ما این گمان را دادیم که ممکن است توضیحات ”دیودور“ به نقل از ”کتسیاس“ هم میزانی از صحت و درستی را در دل خود جای داده باشد. یکی از مراکز توجه مطالعۀ ما، دیرینترین نقشبرجستۀ ”لولوبی“ در منطقۀ ”سرپلذهاب“ بود. در این نقش، یک فرمانروایای پیروز با نام ”انوبنینی“ دیده میشود که نامش ما را به یاد”نینوس“ میاندازد.
جای این نقش، در باختر فلات ایران است. زمان تقریبی آن هم نزدیک به ٢ هزار سال پ.م گمان زده شده است. آنچه در سنگنگاره دیده میشود، شماری اسیر با آرایش میانرودانی آن روزگار و یک اسیر با آرایشی کاملا متفاوت با دیگران و شبیه به آرایش جمعیتهای ایرانیتبار در تخت جمشید است.
این اسیر متفاوت، دارای کلاهی است مانند کلاه پارسیان در دوران هخامنشی.(یعنی نزدیک به یکهزار و پانصد سال پس از آن) اما میدانیم که هرودوت میگوید، پارسیان لباس خود را از مادها الگوبرداری کردهاند. یعنی گمان این است که اصل این کلاه، مادی بوده باشد. چنانکه در نقش ”قیزقاپان“ هم این کلاه بر سر انسان بالدار معماری مادی، دیده میشود. ریشی مشابه مردمان ایرانی مادی، بلخی و سُغدی برای این اسیر متفاوت از دیگران نیز، نکتۀ بعدی است.
مشاهدۀ حلقهای در گوش این اسیر متفاوت، که در اسیران دیگر دیده نمیشود، یک سنت کهن ایرانی بوده است و از نکتههای شگفتانگیزی است که در این نقش دیده میشود و (متاسفانه) در حال محو شدن است. این حلقه در مولاژهای موجود دیده نمیشود.
همچنین وجود یک گل نیلوفر ششپر که شکل و شمایل آن، نه میانرودانی و مصری، بلکه کاملا مشابه شکل و شمایل گل نیلوفر دوازدهپر پارسی هخامنشی در تختجمشید است، از نکات دیگر جالب در این پژوهش است که ما آن را دیدهایم.*
این آگاهیهای به دست آمده، فرض نخستین ما را بر ایرانیتبار بودن، و در گام بعدی، گمان مادی بودن این اسیر را واقعیتر میسازد. اما هنوز نیاز به تکمیل پژوهشهای خود داریم، به ویژه آنکه در صورت تقویت درستی گزارشهای یادشدۀ یونانی در ارتباط با باشندگی مادها در پایان هزارۀ سوم و آغاز هزارۀ دوم پیش از میلاد در باختر فلات ایران، مسالۀ کوچ دیرهنگام آریاها در میانۀ هزاره دوم (حدود ٣٥٠٠ پیش) با چالش روبرو میشود و این فرض پیش میآید که آیا آنها و یا دستکم شاخۀ مادیها آنها، پیش از این تاریخ در فلات ایران حضور داشتهاند؟
آیا با توجه به اینکه ریشۀ این داستانها را ”کتسیاس“ نوشته است، و هم او نیز گفته است که منبع نوشتههایش دفاتر بایگانی هخامنشیان بوده است، پس داریوش نیز با نسخۀ پارسی داستان ”نینوس“ و پادشاه کهن مادی آشنا بوده و از همین رو، در میان این همه الگوی زیباتر، نقشبرجسته ”انوبنینی“ را به عنوان الگوی نقشبرجستۀ خود در بیستون گزینش میکند؟
آیا پیروزی بر یک غاصب مادی در ماجرای داریوش و یک شاه فرضی و گمشدۀ مادی در مورد ”انوبنینی“، علت دیگر گرایش داریوش به نقش انوبنینی است؟ به ویژه آنکه برخی کردار و گفتار این دو پادشاه پیروز، بر پایۀ افسانه ”نینوس“ و راستیهای تاریخی در ارتباط با داریوش و نیز درونمایۀ دو نقشبرجسته، بسیار به هم شبیه هستند.
این پژوهش که برای باستانشناسان بسیار ارزش دارد، اکنون زیر نظر گروه باستانشناسی دانشگاه تهران در حال انجام است.
آیا میتوان مطمئن شد که کتاب دوم ”دیودور“ و نوشتههای ”اوسبیوس“ و ”پلی هیستور“ و دیگران که برای دیگر فرهنگها اعتبار ویژهای دارند و بسیاری از توضیحاتشان نیز درست دانسته شدهاند، برای ایرانیان و مادها هم درست باشد؟
***
و در پایان، دو گزارش از هادی نوروزی؛**
- علیرضا مرادی بیستونی، معاون میراث فرهنگی استان کرمانشاه در گفتگو با خبرنگار ایسنای کرمانشاه:
نقشبرجستۀ انوبنینی، قدیمیترین نقشبرجستۀ خاورمیانه و از کهنترین نقشبرجستههای جهان به شمار میآید. در این تنگه، نقوش مختلفی از دوران لولوبیها تا دوران اشکانیان را داریم، که هر کدام از آنها دارای ارزش تاریخی فرهنگی بسیار قابلتوجهی است.نقشبرجستۀ انوبنینی بسیار شبیه کتیبۀ داریوش بزرگ در بیستون است، و تفاوت آنها تنها در ابزارهایی است که سنگتراشان این دو اثر تاریخی، به دست گرفتهاند؛ ... در هر کتیبه و نقشبرجستهای، جای تحقیق و پژوهش همواره وجود دارد و ما از پژوهشگران و دانشمندان باستانشناس در این راه حمایت خواهیم کرد.
- احسان احمدی نصر، سرپرست دفتر پژوهشهای باستانشناسی ادارۀ کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمانشاه در گفتگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، منطقۀ کرمانشاه:
این اطلاعات جدید به دست آمده از نقشبرجستۀ انوبنینی، بسیار ارزشمند و پراهمیتاند. نیاز است که این پژوهش روند مراحل تکمیلی خود را کامل کرده و به عنوان دستمایهای برای پژوهشهای بعدی در توالی گاهنگاری به کار گرفته شود. استان کرمانشاه دارای آثار بسیار منحصر به فردی از دوران لولوبیها، مادها و دیگر ادوار تاریخی است که نیاز است مطالعات و پژوهشهای بیشتری بر روی آنها صورت گیرد. تمام تلاش خود را در دفتر پژوهشهای باستانشناسی ادارۀ کل میراث فرهنگی استان کرمانشاه به کار خواهیم بست که بتوانیم با همکاری پژوهشگران و باستانشناسان برجستۀ کشور، در راستای رمزنگاری و پردهبرداری از رازهای کهن این دیار گام برداریم.
وضعیت اسفبار کنونی سنگنگاره
* گلنار پارسی در دستان شاهنشاه هخامنشی - شاهین سپنتا
http://drshahinsepanta.blogsky.com/1390/07/16/post-691/
** رازهایی از آنوبانینی
http://kermanshah.isna.ir/Default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=37450