ماجرای گذر از آبهای باز شده و خشکیهای پدید آمده از میان آبها، همواره در برخی از سنتهای کهن بشری یاد شده است. سرودههای آبانیشت در اوستا حکایتی با قابلیت زماندهی را اینگونه بیان میکند (دوستخواه، ١٣٧۴: ٣١١-٣١٠):
«٧۶- ویستورو از خاندان نوذر، بر کرانه آب ویتنگوهیتی اینچنین گفتار راست بر زبان او را پیشکش آورد:
٧٧- ای اردویسور اناهیتا (آناهیتا)؛ این سخن به اشه و بهدرستی گفته میشود که من به شمارۀ موهای سَرم، دیوپرستان را برخاک افگندهام. پس تو ای اردویسور اناهیتا؛ مرا گذرگاهی خشک از یک کرانه به دیگر کرانه ویتنگوهیتی پدید آور.
٧٨- آنگاه اردویسور اناهیتا به پیکر دوشیزهای زیبا، برومند، برزمند، کمر بر میان بسته، راست بالا، آزاده، نژاده، بزرگوار، موزههایی زرین در پا و به زیورهای آراسته روانه شد . یک رشته از آب را از رفتن بازداشت و دیگر رشتهها را بدان سان که بود، به رفتن رها کرد و گذرگاهی خشک از یک کرانه به دیگر کرانه ویتنگوهیتی نیک پدید آورد.»
ویستورو یا ویستهم (گستهم) نام دو تن از پهلوانان تاریخ کهن ایران است؛ یکی از پهلوانان عصر کیخسرو و دیگری برادر گردآفرید. گستهم مورد نظر در اینجا، از دودمان نوذر خوانده شده، بنابراین، او همانی است که از همراهان کیخسرو بوده و سرانجام در پای کوهی همراه با گروهی از بزرگان ایرانزمین که فرمانروای کیانی یاد شده را پس از کنارهگیری، راهی کرده بودند، بر اثر گرفتار شدن در بوران، جان میبازد.
-سورنا فیروزی