گردآوری: مهرداد ایرانمهر
پیدایش «سفال خاکستری» پیرو دستیابی به شگرد ساخت کورههایی ویژه (کورههای بسته) امکانپذیر خواهد بود.
این سفال برای نخستین بار در لایههای VII و VI «تپهقبرستان» و در نیمۀ نخست هزاره چهارم پدید آمد. سپس در «تپهحصار» (از اوایل هزاره سوم) و فرهنگ «یانیق» دیده شد که مربوط به پیش از عصر «آهن I» بود. از دیگر سو، شیوۀ «تدفین در گورستانهای همگانی» روشی نه پیدایشیافته از آغاز عصر آهن، بلکه از زمان پیدایش عصر مفرغ در فلات و زمانِ «عُبید VII و VI» در میانرودان بوده است.
دربارۀ پژوهشهای پامپلی نیز، دیرینترین لایۀ «آنو» با آخرین لایۀ «سیَلک II» همزمان بوده و مشابهت در خشتهای این قشر با خشتهای «اِبلیس I» و «یحیی VII و VI»، به ما نشان میدهد که زمان آن در حدود نیمۀ هزاره پنجم بوده است.
با این همه باید دانست، حتی همین دست نتیجهگیریها پیرامون سفال خاکستری نیز برآمده از دادههای محلی بوده و از جامعیّت برای تمام مناطق فلات ایران برخوردار نیست. برای مثال، چنین تغییراتی در فارس دیده نمیشود. همچنین در همان منطقۀ شمالغرب نیز سفالهای «تپههفتوان» با یافتههای سفالی «حسنلو» همخوانی ندارد، که این نشان میدهد اینگونه نتیجهگیریها حتی از نظر محلی نیز قابلتعمیم نیست.
بنابراین، با آنکه دلایل مطرح شدن فرضیۀ درونشد آریاییها به فلات ایران در عصر «آهن I»، کاملا قابل تردید است و همچنین با وجود آنکه برخی از باستانشناسان ارتباط میان پیدایش سه عامل «سفال خاکستری»، «قبرستانهای همگانی» و «ظروف لولهدار» را با مسالۀ ورود قومی تازهوارد، بیپایه میدانند؛ اما به علت نگارش کتابهای فراوان از سوی کسانی چون کریستنسن و دیگران، این پندار همچنان در ذهن پژوهشگران باقی مانده و در دانشگاهها تدریس میشود.
بدتر از آن، کلیۀ پژوهشها و کاوشهای نوین نیز پیرو همین فرضیۀ اثباتنشده و تاثیرات برگرفته از آن انجام میگیرد و دادههای به دست آمده نیز بر پایۀ همان فرض تفسیر میگردد!
-فیروزی، سورنا، پایاننامه کارشناسی ارشد، گروه باستانشناسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران
به صفحه تلگرام ما بپیوندید، تاربرگ تاریخ روایی ایران: