شیوۀ کاربرد واژۀ «نژاد» در فرهنگ ایرانی به گونهای است که به هیچ وجه با کاربرد آن در دوران کنونی همخوانی نداشته و منطبق نیست.
برای مثال، واژۀ «نژاد» در شاهنامۀ فردوسی به معنای نسل و پشت و تبار خانوادگی به کار رفته است:
به زال آنگهی گفت تا صد نژاد
بپرسی کس این را ندارد به یاد
که کودک ز پهلو برون آورند
بدین نیکویی چاره چون آورند
در اینجا و پیش از واژۀ «نژاد»، حرف «تا» به کار رفته است، نه «از». یعنی نمیگوید «اگر از صد نژاد بپرسی»، بلکه میگوید «اگر تا صد نژاد (پشت) بپرسی». بنابراین منظور صد پشت خانوادگی خودمان است.
همچنین در جای دیگر از شاهنامه آمده:
نژاد از دو سو دارد این نیکپی
ز افراسیاب و ز کاووس کِی
در اینجا نیز دارد تبار کیخسرو را بازمیگوید، که از یک سو فرزند فرنگیس دخت افراسیاب و از سوی دیگر فرزند سیاوش پور کیکاووس است. یعنی بحثی در پیوند با تبار خانوادگی کیخسرو، نه نژاد به معنای نادرست و مغلوط کنونی.
«امروزه انسانشناسان برین باورند که دستهبندی انسانها به نژادهای گوناگون، دیگر منسوخ شده و در تحقیقات علمی کاربرد ندارد. در واقع، دوران تکامل گونهای از انسان که از آن به عنوان انسان نوین یاد میکنند، هنوز آن اندازه طولانی نشده که بتواند نژادهای گوناگونی از آن مشتق شود. از این رو، لغت یا مفهوم نژاد عموما در تحقیقات نوین علمی دربارۀ گروههای انسانی به کار نمیرود...».(موسسه ژنتیک روسیه)
به صفحه تلگرام ما بپیوندید، تاربرگ تاریخ روایی ایران: