ایران آینده

ایران آینده

بازنگری در تاریخ قلمرو میانی
ایران آینده

ایران آینده

بازنگری در تاریخ قلمرو میانی

شاهان تاریخ استوره‌ای در بلخ نبودند


مهرداد ایران‌مهر

در گزارش تاریخ‌های موجود و نوین از استوره‌های ایرانی، اینطور القاء شده است که انگار تمام شاهان استوره‌ای و تاریخی از کیومرث تا دارا همگی در بلخ بوده‌اند.

 

اما با رجوع به اسناد درمی‌یابیم که فقط سه شاه از میان ایشان در بلخ سکونت داشته و تنها یک شاه زادگاه و تخت شاهی و مزارش در بلخ است، یعنی گشتاسپ.

زیرا لهراسپ زادهء بلخ نبود و بیشتر روایات مربوط به کیخسرو در درون فلات می‌گذرد و با دیوان دژ بهمن در اردبیل و با افراسیاب در سیستان و چی‌چست درگیر است. لهراسپ را کیخسرو به بزرگان معرفی کرده و تبار او را از کیقباد می‌داند.

همچنین می‌بینیم که کیومرث غارنشین است و مشیه در باغ عدن سکونت دارد. سیامک با دیوان وروبرشتی (ارزور) در شمال‌غرب فلات درگیر است و بنابراین روایات پیرامون کیومرث و مشیه نیز در غرب و جنوب غرب فلات می‌گذرد.

هوشنگ به دشت می‌آید و پس از او نشانه‌های تهمورث را در پیوند با البرز و نیز جمشید را در پیوند با البرز و بابل می‌بینیم.

فریدون در پیوند با دماوند و دریای پایین، منوچهر در فلات و البرز، زو در میانرودان، کیقباد از البرز آورده می‌شود، کاوس در پهنه فلات و میهمانی در هامون و سوار بر کشتی در مکران و سیاوش به سرزمین تورج برده می‌شود و آنگاه کیخسرو در مرکز و غرب فلات است.

پس از فروپاشی دوران کیخسرو، لهراسپ به انبار در کرانه فرات پناه برده و در روایات "عزلتکده" او دانسته شده است.

آنگاه با خسارات به بار آمده در دوره دریاس در غرب فلات، لهراسپ در استخر که ساختش به کیومرث نسبت داده می‌شود، با بزرگان انجمن کرده و سپس گزارشی از او در البرز و در آنگاه در شرق فلات و بلخ ظاهر می‌شود.

گشتاسپ در بلخ است و زرتشت از ری و با گذشتن از یک دریا به بلخ می‌رود. اسفندیار با رستم سیستانی می‌جنگد و بهمن با سیستانیان درگیر شده و سپس نشانه‌های تاریخی‌اش در زاگرس ظاهر می‌شود. در این زمان است که همای فرزندش داراب را در دجله رها می‌کند. این یعنی بازگشت دوباره به مرکز و غرب فلات.

با بروز خشکسالی ۳۲۰۰ پ.م، استقرارگاه‌های شرق فلات تخلیه و گروهی از منوها به سِند و مابقی به سوی زاگرس و میانرودان گسترش می‌یابند.

در پایان نیز، بر تخت نشستن داراب در پارس و نبرد دارا با اسکندر را شاهد هستیم که در بابل رخ می‌دهد.

نتیجه آنکه، نه تنها پیشدادیان، بلکه عمدهء کیانیان نیز در بلخ نبوده‌اند و تنها در مقطع پس از فروپاشی دوران کیخسرو، بخشی از جمعیت‌ها به شرق فلات پناه می‌برند و سپس پیرامون دو دریاچه میانی مستقر می‌شوند.

اما همانگونه که آمد، با گرمایش جهانی و خشک شدن دو دریاچهء آب شیرین میانی، شرق فلات کمابیش و به طور نسبی کم‌جمعیت می‌شود، چنانکه کوروش نیز آن مردم را فاقد شکوه سابق و بدوی توصیف می‌کند.

امروزه نیز هنوز انبار غله ایران در دوران کهن (سیستان)، که روزگاری با چند دریاچه بزرگ آب شیرین همچون دریاچه جنوبی فلات، دریاچه جازموریان، هامون و گودزره احاطه شده بود، اینک در سختی و خشکسالی به سر می‌برد.

بنابراین بلخ صرفا در مقطعی میان دریاس و خشکسالی ۳۲۰۰، شاهد حضور جمعیت‌هایی انبوه و شکوفایی خود بوده است.

اما از آنجا که زرتشت از ری به بلخ و دربار گشتاسپ رفت و بنابراین تقریبا کل روایت‌های بازمانده در اوستای کنونی به توصیف رخدادهای پیرامون این مکان می‌پردازد، این امر نیز بر همگان مشتبه شد که تمام اشخاص نامبردار در این متون در بلخ بوده‌اند!

همانگونه که دیدیم، از میان تمام شخصیت‌های استوره‌ای و تاریخی در دوره‌های موصوف پیشدادی و کیانی، فقط گشتاسپ در بلخ بوده است و حتی لهراسپ از دل فلات رهسپار بلخ شده و بهمن هم از آن برون گشته است.


به صفحه تلگرام ما بپیوندید، تاربرگ تاریخ روایی ایران:

https://t.me/oldhistor


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد