ایران آینده

ایران آینده

بازنگری در تاریخ قلمرو میانی
ایران آینده

ایران آینده

بازنگری در تاریخ قلمرو میانی

آش همان آش است، کاسه هم همان کاسه!


مهرداد ایران‌مهر
اصل داستان هیچ فرقی نکرده است، همان ادعای توخالی "ما از سیبری آمدیم" سر جایش باقی مانده و هیچ تغییری نکرده است.
فقط اینکه، با گذر زمان و به‌روز شدن داده‌ها و یافته‌های نو، مدعیان کوچ سیبریایی، اندکی رنگ و رخ موضوع را با دخیل نمودن چند تا کلمه و نام قلبمه سلمبه بزک کرده و به اصطلاح تغییر داده‌اند.

 

پیش‌تر گفته می‌شد که ایران‌وج در قزاقستان است و یا ما از آسیای میانه آمده‌ایم. اما امروزه با به دست آمدن داده‌های نوین، به ویژه در حوزه‌های ژنتیک و دیرین‌هواشناسی و نیز پرسش‌های فعالین نوگرا پیرامون نقش منطق تاریخی در گزارش رویدادها، داستان پیچیده‌تر و نیازمند بازبینی و بازنگری ژرف شده است.

بدین رو، ارائه‌دهندگان فرضیهء خاستگاه سیبریایی و کوچ به فلات ایران، به ناچار خود را جمع و جور نموده و ضمن حفظ هستهء سخت آن روایت گنگ و موهوم خاستگاه شمالی ایرانیان، تلاش کرده‌اند تا رنگ و بویی دیگر به این داستان تخیلی ببخشند.

اینک و در این راستا، ایشان تا حدی ادعای نخستین ورود جمعیت‌ها از شمال به فلات ایران را کمرنگ نموده و به جایش ورود زبان و فرهنگ به میان جمعیت‌های فلات را مطرح کرده‌اند!

برای تحقق این شکل تازه از دروغ، ایشان تلاش نموده‌اند تا با دستکاری موضوع، بار دیگر اذهان مخاطبین را از حقیقت دور نمایند. برای همین، دست به ابداع نام‌هایی خوش‌آهنگ در نوار جنوب سیبری زده و هر کدام را یک فرهنگ نامیده‌اند. سپس به هر کدام داشته‌ای از جمله زبان و تجمع تمدنی و جمعیتی را نسبت داده و این‌ها را به مانند دانه‌های تسبیح از اسکاندیناوی تا اوکراین و قفقاز شمالی و سیبری جنوبی و آسیای میانه، به یکدیگر پیوند زده و هم‌افزا نشان داده‌اند.

دقت کنید، به جای کاربرد نام‌های کهنه و مستهلک در این روایت همچون آسیای میانه و سغد و خوارزم و قفقاز...، اینک به سراغ نام‌های قراردادی و ظاهرا خوش‌نوایی مانند کورا-آراکس، مایکوپ، خوالینسک، BMAC (بلخ-مرو)، سینتاشتا، یامنایا، سردنی استوگ، کوردد ویر و... برای ارائه رفته‌اند.

پرسش این است که، این همه به اصطلاح فرهنگ چگونه در نوار سرد و تنک جمعیتیِ جنوب سیبری از زمین سبز شده‌اند؟ همین امروز و با این همه امکانات، جمعیت بسیار اندکی در این سرزمین‌ها ساکن هستند، چه رسد به هزاره‌های گذشته که سوخت و ترابری و کشاورزی و پشتیبانی برای زندگی در این مناطق یخزده وجود نداشته است.

اما به هر حال، این نیرنگ همچنان ادامه دارد و غربیان به ناچار و برای اهاله خاستگاه خود به جایی جز فلات ایران، آبروی نداشتهء علمی خود در حوزه تاریخ را به حراج گذاشته و ادعا می‌کنند که جمعیتی در عرض‌های ۲۵ تا ۳۹ درجهء شمالی (آسیای غربی و فلات ایران) حضور نداشته و اگر هم داشته، بی‌تمدن و بدون فرهنگ و لال بوده‌اند!

این مدارات اتفاقا نوار تمدنی جوامع بشری را شکل می‌دهد، یعنی نواری گرداگرد کره زمین که تمدن‌های شناخته شده از آن برخاسته‌اند. این تمدن‌ها شامل جنوب چین، شمال هند، ایندوس‌ولی، فلات ایران، آسورستان، مصر، یوکاتان، پلی‌نزی... می‌باشد.

نوار جنوب سیبری نیز که غربیان مدعی جوشش تمدن و فرهنگ در آن هستند، در مدارات بالای ۴۵ درجه قرار داشته و دماهای کمینهء تا منفی ۷۰ درجه را تجربه کرده و استعداد میزبانی از جمعیت‌های گیاهی و جانوری شامل انسان را ندارد. حال بیا نام‌های مناطق مختلفش را هر چه که می‌خواهی بگذار!

اما هیچگاه از زمین به آسمان نمی‌بارد...


به صفحه تلگرام ما بپیوندید، تاربرگ تاریخ روایی ایران:

http://t.me/oldhistor


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد