زن در میان برخی از فرهنگهای اروپایی که ریشهٔ کهنتری دارند چونان صربی، ایتالیایی، یونانی و روسی، برعکس دیگر زبانهای اروپایی نامی مستقل و متکی به خود دارد؛ و اگرچه زبانشناسان غربی آن را از ریشهٔ "ژنوس" یونانی میدانند، اما باید دانست که سادهتر از ریشهٔ یونانی، نامواژهٔ "ژن" در زبان مادی است که از ریشهٔ "کئینی" اوستایی و "کن" پهلوی برآمده و معنای "خانه" و "صاحبخانه" دارد.
بنابراین در فرهنگ ایرانی "زن" همان نام را دارد که در دوران کهن مادرسالاری داشته و مالکیت و صاحبخانگی بدو بازمیگردد. ("مرد" از ریشهٔ "مَرِتَ" به معنای میرا)
پاژنام (لقب) زن به معنی دارندهٔ خانه، اگرچه هنوز در ایران برای زنان به کار میرود؛ اما در درازنای چندهزار سال، زن در فرهنگ ایرانی نامهای دیگر نیز به خود گرفته، که شایستهٔ نگرش است.
زن در اوستا، افزون بر "جنیکا" (از همان ریشهٔ ژن و جَن و کن)، با پاژنام "نائیریکا" نیز خوانده شده است. "نئیری" در اوستا، دلیر و جنگاور و پهلوان است و به مردان پهلوان گفته میشده و همین واژه به گونهٔ مادینه برای زنان دلیر و نامآور نیز به کار میرفته، نائیریکا.
این واژه در زبان پهلوی به گونهٔ "نائیریک" به کار رفته است. در یادگار بزرگمهر نوشتهٔ وزیر دانشمند زمان انوشیروان، از نائیریک به معنی همسر نیک یاد شده است و با همین تلفظ هنوز در زبان ارمنی به معنی همسر و زن کاربرد دارد.
پاژنام دیگری که زن ایرانی از دوران کهن تاکنون بر خود دارد "بانو" است که در اوستا به معنی "فروغ" و "روشنایی" است و بانوی خانه یا زن خانه، روشنایی و چراغ خانه به شمار میرفته و میرود.
این واژه در زبان پهلوی به گونهٔ "بانوک" و در فارسی "بانو" و به همان معنی کاربرد دارد. تا آنجا که در فارسی، پاژنام عمومی زنان "کدبانو" است که در آن "کد" به معنی خانه و "بانو" همان روشنایی است. افزون بر اینها، مردان، زنان خود را همدوش [=همکار در همهء کارهای زندگی] یا همسر [=کسی که با مرد در همه کار و جا برابر است و سر او با سر مرد یکسان است] میخوانند.
دختر در زبان سانسکریت "دوهیتر" خوانده میشود و به معنی "دوشندهٔ شیر" است که این پاژنام از دوران دامپروری و گلهداری است. این واژه در اوستا "دوغذر" و در پهلوی "دوخت" و "دوختر" و در فارسی "دخت" و "دختر" است؛ چنان که در انگلیسی نیز "daughter" خوانده میشود.
اما ایرانیان با آنکه پاژنام دختر را به عنوان یادگار دوران کهن در زبان خویش نگاهداشتند، در درازنای زمان دو پاژنام زیبای دیگر به او دادهاند.
نخست کنیزک به معنی "زن کوچولو" که کهنتر از پاژنام "دختر" است. دیگری دوشیزه به معنی "دوست داشتنی کوچولو" و از همین واژه "دوشَست" در پهلوی به معنی معشوق و "دوشارم" به معنی عشق (پهلوی و فرانسه/ shame در انگلیسی) و "دوست" در پهلوی و فارسی.
و افزون بر این، در فرهنگ ایرانی انبوه نامهای زیبای گلها و بوی گلها و زیبایی گل و درخت و جان و جهان را که بر دختران میگذارند، با هیچ فرهنگ و هیچ زبان و کشور دیگر نمیتوان برابر کرد.
(آزادهسرو، بهارِ دلافروز، سَرو سَهی، برگ سرو سهی، سروِ بُن، سرو سیمین بَرِ ماهروی، ماه و ماهرخ)
-حقوق بشر در جهان امروز و حقوق جهان در ایران باستان، فریدون جنیدی
-متنهای پهلوی، گردآورنده دستور جاماسب جی - منوچهر جی جاماسب آسانا، انتشارات بمبئی، ۱۸۹۷، رویهٔ ۹۶، جملههای ۸-۱۴۷
به صفحه تلگرام ما بپیوندید، تاربرگ تاریخ روایی ایران: